گرد هم آئی هفتگی
سر زد از مشرق حرا خورشید
کرد روشن دو دیده را خورشید
با نوازشگر صبا خورشید
با سحر کرد آشنا خورشید
بامدادان با تیغ لا خورشید
با طلوعی پراز شفا خورشید
آشنا کرد با خدا خورشید
در فضائی که نور زا خورشید
پر کشیدند جمله تا خورشید
بی مهابا و بی ریا خورشید
تا نهادی به زیر پا خورشید
زد به بام عقیده ها خورشید
جمله را کرد تارها خورشید
باغ را کرد با صف خورشید
تا خدا گشت رهنما خورشید
بنه افسون که زد عصا خورشید
سرخ تابنده گشت با خورشید
تا که بودیَش ناخدا خورشید
آنچه می کرد ادعا خورشید
علی اکبر شجعان
برچسب ها خورشیدآفتاب شریعتکشتی نورساحلعدالتتوحیدسامریافسونراهیانره رهاییباغ هستیاسیرتاریکیپرچملا اله الا اللهظلمتبی مهاباباغبانیشب پرستاننوازشگر
پریوش : عاااااولی http://megalink.ir/