ما را دنبال کنید

جستجوگر

ورودی انجمن ادبی

عضویتِ سایت و انجمن

آلبومهای نماهنگها

آپلودها

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 394
  • کل نظرات : 363
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 3
  • تعداد اعضا : 444
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 51
  • بازديد ديروز : 698
  • بازديد کننده امروز : 13
  • بازديد کننده ديروز : 170
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل ديروز: 2
  • بازديد هفته : 51
  • بازديد ماه : 9,123
  • بازديد سال : 96,587
  • بازديد کلي : 1,460,267
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 3.133.139.105
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

کدهای اختصاصی

گرد هم آئی هفتگی


بداهه ای در شوق انتظار:


کار شاعران عضو انجمن شعر و ادب « شهید رابع » شهرستان استهبان

مورخۀ 8/1/1400 در شب طلوع آخرین ستارۀ  پرفروغ سپهر هدایت ،

حضرت حُجَّةِ ابنِ الحَسَن (عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ الشّریف)

با استقبال از غزل زیبای مرحوم کریم کاردان اصطهباناتی با مطلع زیر :


« رسید موسم گل، گلعذار ما نرسید
شکوفه در چمن آمد، بهار ما نرسید »


**

تمام ثانیه ها رفت و عمرمان طی شد
زمان دیدن روی نگار ما نرسید

غروب آمد و غم خیمه زد در این صحرا
چراغ روشن شبهای تار ما نرسید

هزار نامه نوشتیم و صد هزار افسوس
به دست دوست یکی از هزار ما نرسید

هزار و یکصد و چند ایستگاه رد کردیم
به ایستگاه وصالش قطار ما نرسید

بهار آمد و روی نگار دیده نشد
وَ آشنای دل داغدار ما نرسید

دوباره دوره ی بت های جاهلیت شد
دریغ ! حجت پروردگار ما نرسید

فلک به گردش خود بر مدار دشمن گشت
و دور سرخوشی روزگار ما نرسید

خزان برفت و زمستان تلخ آخر شد
بهار آمد و اما بهار ما نرسید

شکسته بغض گلو ، ابر دیده بارانیست
و اشک غم به رگ چشمه سار ما نرسید

دوباره جمعه پس از جمعه  آمد و ... اما
 خبر ز منجی عالی تبار ما نرسید

هزار زخمه کاری به روی دل ماند و ...
طبیب مَحرم و مرهم گذار ما نرسید

رسیده موسم گلها و نوبهاران شد
ولی چه سود ، گل نوبهار ما نرسید

غبار فتنه به دشت و دیار اردو زد
ز گَرد راه ولی تکسوار ما نرسید

گذشت عمر و ندانست هیچ کس که چرا
به انتهای خودش ، انتظار ما نرسید

بهار آمد و آورد مژده ی دیدار
بهار آمد و ... تا لاله زار ما نرسید

کسی که بوده ز نسل حسین در دنیا ـ
همیشه و همه جا در کنار ما ، نرسید

فلک به دور خودش چرخ  زد ولی افسوس
دلیل گردش لیل و نهار ما نرسید

ز شرق عشق برون آمد آفتاب اما
به چینِ دامن وصلش غبار ما نرسید

ز هر دو چشم به مانند چشمه جوشیدیم
ولی به  دشت و دمن جویبار ما نرسید

ز گنجِ سینه زرِ سرخِ اشک جوشید و
به ارزش غم هجرش عیار ما نرسید

تمام عمرِ غزل های عاشقانه گذشت
به گوش او غزل شهریار  ما نرسید

دوباره خواب کسی دیده‌ام ، نمی دانم
چرا به دیدن ما دوستدار ما نرسید !

دوباره کعبه به بتخانه شد بدل ، اما
(تبر به دوشِ علی یادگار)ِ ما نرسید

درود ما به محمد و اهل بیتش که ـ
به سوی مرقد پاکش گذار ما نرسید

قطار پشت قطار آمد و گذشت ولی
قطار یار به شهر و دیار ما نرسید

میان باغ وگلستان ببین پر از عطر است
ولی به باغِ نظر بوی یار ما نرسید

بهار آمد و از خاک مقدم مهدی
غبار شوق  به چشم خمار ما نرسید

شکوفه خنده ی مستانه می‌کند به نسیم
صبا بگو که چرا گل انار  ما نرسید

فلک قرار دل از ما همه به یغما برد
قرار بخش دل بیقرار ما نرسید

تمام کوچه دویدم که بینمش اما
به راه ها اثر از رهگذار ما نرسید

جنونِ عشق و خیالش برون نرفت اما
به پای عشق و جنون اعتبار ما نرسید

بهار و عطر شکوفه چه لذتی دارد ؟
به گلشنی که گل تاجدار ما نرسید

هزارسال گذشت و هزار و صد افسوس
که مایه ی ظفر و اقتدار ما نرسید

شبی که ماه به نیمه رسید غوغا کرد
سکوت و اشک شبانه به کار ما نرسید

کجاست باد صبا، از کجا گذشته ،که باز
نسیم عطر تنش تا دیار ما نرسید

بهار بر سر هر شاخسار خیمه زد  و
بهار ما به سر شاخسار ما نرسید

بهار آمد و امیدها جوانه زدند
امید این دل امیدوار ما نرسید

 نشست لاله و ریحان به کوه و دشت افسوس
که بوی یاس به این لاله زار ما نرسید

رسید موسم گلگشت و جویبار و چمن
به سیر باغ و گلستان نگار ما نرسید

هنوز چتر شب تیره بر جهان باز است
فغان که آن مه شبهای تار ما نرسید

شدیم از غم رویش فگار هر شب و روز
به دادخواهی ما غمگسار ما نرسید

هزار جهد بکردیم تا رخش بینیم
ولی چه سود به کویش گذار ما نرسید

غم فراق به دل میزند شراره شوق
ولی شفای دل پر شرار ما نرسید

ز در نیامد و در شهرِ بی نشانه کسی
به گردِپایِ غمِ بی شمار ما نرسید

شب فراق توان بُرد از همه اما
امید دیده ی شب زنده دار ما نرسید

در انتظار به پایان رسید عمر و کسی
برای فاتحه ای بر مزار ما نرسید

گذشت فرصت عشق و سرودن اما حیف   
به انتها عطش انتظار ما نرسید

شاعران :

نادر رستگارمند
علی اکبر شجعان
محمد جعفرپور
سیدعلیرضا معزی
مسلم رنجبر
محمد کربلائی زاده
غلامعلی آهسته
خانمها :
محمدخانی
جواهریان
جامی
کیومرثی

دسترسی به اشعار شاعران استهبان :


در انجمن مجازی کانون فرهنگی ادبی استاد جمالی


http://rabe4.rzb.ir/forum



برچسب ها

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

نظرات ارسال شده

گردهم آئی هفتگی

شاعران انجمن

درباره ما

سلام به سایت ادبی شهید رابع استهبان خوش آمدید. محتوای این سایت و انجمن ادبی آن سروده ها و مطلب های ادبی ارسال شده جمعی از فرهیختگان و شاعران گرامی است؛ شماهم به این جمع بپیوندید و مطلب هاو نظرهای ارزشمند خود را برای دیگران وبرای بهینه سازی سایت ارسال کنید. استفاده از اشعار با درج لینک و نام شاعر آزاد است. امام صادق(ع) فرمودند : ما قالَ فینا قائِلُ بَیْتَ شِعْرٍ حَتّی یُؤَ یِّـدَ بِرُوحِ الْقُدُسِ : هیچ شاعر ی در حق ما شعر نگفت مگر اینکه با روح قدسی تایید و یاری شد: وسایل الشیعه ، ج 1 ص 467) مقام‌ معظم رهبري، حضرت آيت‌الله العظمي امام خامنه‌ای فرمودند : «شعر، ثروتی ملی، عظیم و پر ثمر برای کشور است» و «باید با ایجاد این ثروت بزرگ روز به روز آن را افزایش داد و برای نیازهای کشور از آن استفاده ی بهتر و برتر کرد». کاروان شعر در کشور با سرعت، دقت و جهت گیری درست به پیش می رود ؛ با استمرار این حرکت، کشورِ عزیزِ ایران باردیگر هدیه ای ارزشمند به تمدن و فرهنگ جهانی و خصوصاً این منطقه، اهدا خواهد کرد. شعر علاوه بر اینکه ظرفی برای بیان احساس شاعرانه است باید در خدمت ارزشها باشد و شاعر در عمل به وظیفه و مسئولیت خود، این نعمت بزرگ الهی را در خدمت به دین، اخلاق، انقلاب و معرفت افزایی قرار دهد. شعر می تواند به "معرفت دینی و اخلاق مردم" و "حرکت انقلابی ملت" خدمت کند و این کار حتی با یک یا دو بیت شعر انقلابی،‌اخلاقی و معرفتی در یک غزل محقق می شود و تأثیر می گذارد. قالب شعر نمی تواند نسبت به مسائل موجود کشور بی تفاوت باشد یا از آن صرف نظر کند. + خاندان شهید رابع اصطهباناتی : پدر وی «ملاعبدالمحسن» فرزند مرحوم «ملاباقر» فرزند «ملا سراج الدین» بود و پدر و جد پدری اش در جرگه افرادی بودند که در زمان حمله افغانها به اصطهبان، کشته شدند.[۱] تحصیل : وی در ۱۲ سالگی با راهنمایی دایی‌اش به شیراز رفت و هشت سال در مدرسه منصوریه درس خواند. در سال ۱۲۴۶ به تهران رفت و شاگرد استادانی مانند آقا علی حکیم (مدرس)، محمدرضا حکیم قمشه‌ای، میرزا ابوالحسن جلوه، ملاعلی کنی، سید مهدی قزوینی نجفی و مولی محمدتقی هروی بود. در سال ۱۲۵۸ دوباره به شیراز رفت. به علت درگیری با قوام الملک (حاکم وقت فارس) به سامرا تبعید شد و در درس میرزای شیرازی شرکت کرد و از او اجازه اجتهاد گرفت. پس از فوت میرزای شیرازی به نجف رفت و حوزه فلسفی آنجا را پایه‌گذاری کرد. او علوم مختلف از جمله فقه و احکام را با زبان شعر بیان می‌کرد و رساله احکام دین او مشتمل بر هزار بیت شعر بود. در ریاضی و شاخه‌های آن دستی داشت و مقالات مختلفی در این زمینه از او مانده است. در پزشکی بیشتر به پیشگیری و رعایت بهداشت و نظافت محیط توجه داشت و می‌گفت: «من رسماً طبیب نیستم، ولی هزاران تن را به طریق بهداشت معالجه قطعی کرده‌ام.»[۲] علامه امینی او را به جهت آنچه «نبوغ علمی» خوانده «شکافنده هسته علم و پیشتاز میدان دانش» معرفی کرده‌است.[۳] زندگی‌نامه : آیت الله اصطهباناتی در سال ۱۲۵۸ ش با دختر سید محمد حسن لاریجانی ازدواج کرد. همسرش در سال ۱۲۷۹ درگذشت. وی فرزندی به نام شیخ محمد تقی روانشاد ملقب به فیلسوف روانشاد دارد که از مجموع افکار و اندیشه‌های پدرش بخشی به همت وی با عنوان «شمه‌ای از آثار شهید رابع» تهیه و منتشر شده است. سرانجام وی در دفاع از مشروطه و رهبری قیام مردم شیراز در سال ۱۳۲۶ برابر با ۱۷ اسفند ۱۲۸۶ شهید شد و در باغ غزل حافظیه به خاک سپرده شد. آثار : احکام الدین[۴] رساله حدوث عالم[۵] مجمع المسائل[۶] رساله شمس التصاریف رساله جوابیه شاگردان : محمدجعفر آل کاشف‌الغطاء، محمدحسین غروی اصفهانی، محمدحسین کاشف‌الغطاء، هبةالدین شهرستانی، میرزا عبدالحسین ذوالریاستین، سید محمدحسن نجفی قوچانی (آقا نجفی قوچانی)، علی‌اکبر حکمی یزدی قمی، غلامرضا یزدی، سید ابراهیم حسینی اصطهباناتی (میرزا آقای شیرازی)، زین‌العابدین اسدالله مهربانی سرابی، آقا نجفی قوچانی، غلامرضا فقیه خراسانی. ----------------------------------------- پانویس : شهید رابع، آیت‌الله محمدباقر اصطهباناتی عالم مشروعه خواه، نویسنده : محمد جواد اسلامی، با تلخیص، ص۲۵–۲۷. شهید رابع، ص ۴۰ و ۴۱. شهیدان راه فضیلت، ص ۵۱۲. رساله‌ای منظوم در احکام و فرایض که هزار بیت است. در موضوع جهان هستی، حکمت و فلسفه. رساله عملیه و دربردارنده فتواهای او. منابع شبکه اطلاع‌رسانی اجتهاد جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج۷، نشر معروف، قم: ۱۳۷۸.

نظرسنجی

این سایت از دیدگاه شما...؟