ما را دنبال کنید

جستجوگر

ورودی انجمن ادبی

عضویتِ سایت و انجمن

آلبومهای نماهنگها

آپلودها

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 394
  • کل نظرات : 363
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 4
  • تعداد اعضا : 444
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 584
  • بازديد ديروز : 400
  • بازديد کننده امروز : 161
  • بازديد کننده ديروز : 134
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل ديروز: 0
  • بازديد هفته : 3,236
  • بازديد ماه : 8,958
  • بازديد سال : 96,422
  • بازديد کلي : 1,460,102
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 18.226.82.163
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

کدهای اختصاصی

گرد هم آئی هفتگی

بعد از ظهر روز عاشورا وقتی که همه یاران و اصحاب امام علیه السلام شهید شدند،‌ ایشان از اهل بیتش خداحافظی کرده، به میدان جنگ رفت و چنین استغاثه فرمود: «هَلْ مَنْ نَاصِرٌ یَنْصُرُنِی؛ آیا یاوری هست که مرا یاری کند؟»؛ ولی کسی جواب نداد. لشکریان ابن سعد را برای آخرین بار موعظه نمود؛ اما اثر نداشت. فرمود: مردم خودتان را به کشتن ندهید! توجه نکردند. سپس فرمود: چرا می‌خواهید مرا بکشید؟!
گفتند:‌ به خاطر کینه‌ای که از پدرت در بدر و حنین داریم.
در این هنگام امام حسین علیه السلام این رجز بلند و پرصلابت را می‌خواند و می‌جنگید:
نوحه زیر تضمین ابیاتی چند از آن رَجَز است  

منم آن لالۀ لب تشنه،«حسین»
==
به نبی و به علی نورِ دو عین
پسر شیر صف بدر و حنین
==
منم آن کوه که در پیش عدو
سرِ تسلیم نیاورده فرو
تیغ بگذاشته اَندم به گلو
کَفَرَ الْقَوْمُ وَ قِدْماً رَغِبُوا (1)  
عَنْ ثَوَابِ اللَّهِ رَبِّ الثَّقَلَیْنِ‏

این گروهی که مرا از همه سو
دوره کردند به فرمان عدو
آه ! این مردم بد عهد دو رو
قَتَلُوا الْقَوْمُ عَلِیّاً وَ ابْنَهُ(2)
حَسَنَ الْخَیْرِ کَرِیمَ اْلاَبَوَیْنِ‏

آه ! با مردم تاریخ بگو :
این علف‌های سَخیفِ لبِ جو
که نمودند به خوناب وضو
حَنَقاً مِنْهُم و قَالُوا أَجْمِعُوا (3)
اُحْشُرُوا النَّاسَ إِلَى حَرْبِ الْحُسَیْن‏

نیست در قلبِ من از مرگ غمی
پیشِ من پهنۀ دریاست « نَمی»
این گروهی که صف آراست هَمی
لَمْ یَخَافُوا اللَّهَ  فِی سَفْکِ دَمِی(4)   
لِعُبَیْدِ اللَّهِ نَسْلِ الْکَافِرَیْنَ‏

دشمنِ بی خبر از روزِ جزا
بهرِ من کرده به پا بَزمِ عزا
همه بر کشتنِ من گشته رضا
لا لِشَیْ‏ءٍ کَانَ مِنِّی قَبْلَ ذَا (5)   
غَیْرَ فَخْرِی بِضِیَاءِ النَّیِّرَیْنِ‏

جُرم من چیست بجز حق طلبی
یا که احیاءِ ره و رسمِ نبی
منم آن سبطِ رسولِ عربی
خِیرَةِ اللَّهِ مِنَ الْخَلْقِ أَبِی(6)  
ثُمَّ أُمِّی فَأَنَا ابْنُ الْخَیِّرَیْنِ‏

آه !‌ ای قومِ بریده ز خدا
که ندارید کمی صدق و صفا
‌ای در آئین شما جور و جفا
مَنْ لَهُ جَدٌّ کَجَدِّی فِی الْوَرَى(7)  
أَوْ کَشَیْخِی فَأَنَا ابْنُ الْعَلَمَیْنِ‏

من حسینم گل دامان نبی
دارم ‌ای قوم اگر تشنه، لبی
از بنی هاشم دارم نسبی
فَاطِمُ الزَّهْرَاءُ أُمِّی وَ أَبِی(8)   
قَاصِمُ الْکُفْرِ بِبَدْرٍ وَ حُنَیْنٍ‏

باغ خُلد است مرا ریشه و بُن
هست در سینۀ من عِلمِ لَدُن
‌ای سیه روز !  فراموش مکُن
فَأَبِی شَمْسٌ وَ أُمِّی قَمَرٌ (9)
فَأَنَا الْکَوْکَبُ وَ ابْنُ الْقَمَرَیْنِ‏


علی اکبر شجعان


(1) این قوم کافر شدند، و از سابق، از ثواب الهی، پروردگار جن و انس روی گردان شدند.
(2) این قوم علی علیه السلام، و فرزندش حسن علیه السلام را که پدر و مادرش بخشنده و کریم بودند کشتند.
(3) این قوم از روی خشم و کینه به یکدیگر گفتند: مردم را برای جنگ با حسین علیه السلام گرد آورید!
(4) از خدا نمی‌‏ترسند که می‏خواهند برای خوشنودی عبید اللّهی که از نسل کفّار است خون مرا بریزند.
(5) می‌خواهند مرا بکشند، نه به دلیل گناهی که مرتکب شده باشم؛ بلکه به دلیل نسبت من به افتخارات آن دو ستاره‌ فروزان (پیامبر صلی الله علیه و آله و علی‌ علیه السلام)
(6) پدرم بهترین مخلوق خداوند است و بعد از او مادرم بهترین است، و من فرزند این دو بهترین مخلوق خداوند هستم.
 (7) جدّ چه کسی مانند جدّ من است و پدر چه کسی مانند پدرم؟ من پسر این دو عَلَم هستم.
(8) فاطمه زهرا علیها السلام مادر من است و پدرم نابودکننده کفر در جنگهای بدر و حنین.
(9) پدرم خورشید و مادرم ماه است و من ستاره‌ای هستم که فرزند این دو قمر نورانی هستم.
[۰:۰۳ قبل‌ازظهر, ۱۴۰۱/۵/۱۵] علی اکبر شجعان شاعر: حسین جان !  فدای لب تشنه ات
بمیرم برای لب تشنه ات
===

 

 

تو ای بَحرِ جوشان آبِ حیات

که باران زده بوسه بر خاک پات
امیدِ همه در حیات و ممات
چو دریا شده دیدگان فرات
وَ گشته گدای لب تشنه ات

توئی حجت پاک ربِّ جلیل
که عالم به تو بسته دائم دخیل
نگهبان درگاه تو جبرئیل
به باغ جنان کوثر و سلسبیل
همه تشنه های لب تشنه ات

عزایت عظیم و غمت سینه سوز
جمال تو خورشید عالَم فروز
تو را کشت اگر دشمنِ کینه توز
به گوش آید از دشتِ غربت هنوز
طنینِ صدای لب تشنه ات

زده آسمان بوسه بر پای تو
شده لاله گون جمله اعضای تو
بیاد تَرَک های لب های تو
لبِ تشنه جان داد سقای تو
که بود آَشنای لب تشنه ات

شده ارباً اربا علی اکبرت
به خون خفته عباس نام آورت
در آغوش تو جان سپرد اصغرت
به کوفه ، به شامِ بلا دخترت
به پا کرد عزای لب تشنه ات

پس از قتلت ای کشتۀ بی گناه
سراسیمه  دور از نگاه سپاه
سحر در دل گودی قتلگاه
بزد زینبت بوسه با اشک و آه
به رگها به جای لب تشنه ات

تو میر جوانان اهل بهشت
که داری چنین  سرخی سرنوشت
غمت  بذر اندوه در سینه کشت
و با جوهرِ اشکِ « محزون » نوشت
به سیما رثای  لب تشنه ات


علی اکبر شجعان

برچسب ها

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

نظرات ارسال شده

گردهم آئی هفتگی

شاعران انجمن

درباره ما

سلام به سایت ادبی شهید رابع استهبان خوش آمدید. محتوای این سایت و انجمن ادبی آن سروده ها و مطلب های ادبی ارسال شده جمعی از فرهیختگان و شاعران گرامی است؛ شماهم به این جمع بپیوندید و مطلب هاو نظرهای ارزشمند خود را برای دیگران وبرای بهینه سازی سایت ارسال کنید. استفاده از اشعار با درج لینک و نام شاعر آزاد است. امام صادق(ع) فرمودند : ما قالَ فینا قائِلُ بَیْتَ شِعْرٍ حَتّی یُؤَ یِّـدَ بِرُوحِ الْقُدُسِ : هیچ شاعر ی در حق ما شعر نگفت مگر اینکه با روح قدسی تایید و یاری شد: وسایل الشیعه ، ج 1 ص 467) مقام‌ معظم رهبري، حضرت آيت‌الله العظمي امام خامنه‌ای فرمودند : «شعر، ثروتی ملی، عظیم و پر ثمر برای کشور است» و «باید با ایجاد این ثروت بزرگ روز به روز آن را افزایش داد و برای نیازهای کشور از آن استفاده ی بهتر و برتر کرد». کاروان شعر در کشور با سرعت، دقت و جهت گیری درست به پیش می رود ؛ با استمرار این حرکت، کشورِ عزیزِ ایران باردیگر هدیه ای ارزشمند به تمدن و فرهنگ جهانی و خصوصاً این منطقه، اهدا خواهد کرد. شعر علاوه بر اینکه ظرفی برای بیان احساس شاعرانه است باید در خدمت ارزشها باشد و شاعر در عمل به وظیفه و مسئولیت خود، این نعمت بزرگ الهی را در خدمت به دین، اخلاق، انقلاب و معرفت افزایی قرار دهد. شعر می تواند به "معرفت دینی و اخلاق مردم" و "حرکت انقلابی ملت" خدمت کند و این کار حتی با یک یا دو بیت شعر انقلابی،‌اخلاقی و معرفتی در یک غزل محقق می شود و تأثیر می گذارد. قالب شعر نمی تواند نسبت به مسائل موجود کشور بی تفاوت باشد یا از آن صرف نظر کند. + خاندان شهید رابع اصطهباناتی : پدر وی «ملاعبدالمحسن» فرزند مرحوم «ملاباقر» فرزند «ملا سراج الدین» بود و پدر و جد پدری اش در جرگه افرادی بودند که در زمان حمله افغانها به اصطهبان، کشته شدند.[۱] تحصیل : وی در ۱۲ سالگی با راهنمایی دایی‌اش به شیراز رفت و هشت سال در مدرسه منصوریه درس خواند. در سال ۱۲۴۶ به تهران رفت و شاگرد استادانی مانند آقا علی حکیم (مدرس)، محمدرضا حکیم قمشه‌ای، میرزا ابوالحسن جلوه، ملاعلی کنی، سید مهدی قزوینی نجفی و مولی محمدتقی هروی بود. در سال ۱۲۵۸ دوباره به شیراز رفت. به علت درگیری با قوام الملک (حاکم وقت فارس) به سامرا تبعید شد و در درس میرزای شیرازی شرکت کرد و از او اجازه اجتهاد گرفت. پس از فوت میرزای شیرازی به نجف رفت و حوزه فلسفی آنجا را پایه‌گذاری کرد. او علوم مختلف از جمله فقه و احکام را با زبان شعر بیان می‌کرد و رساله احکام دین او مشتمل بر هزار بیت شعر بود. در ریاضی و شاخه‌های آن دستی داشت و مقالات مختلفی در این زمینه از او مانده است. در پزشکی بیشتر به پیشگیری و رعایت بهداشت و نظافت محیط توجه داشت و می‌گفت: «من رسماً طبیب نیستم، ولی هزاران تن را به طریق بهداشت معالجه قطعی کرده‌ام.»[۲] علامه امینی او را به جهت آنچه «نبوغ علمی» خوانده «شکافنده هسته علم و پیشتاز میدان دانش» معرفی کرده‌است.[۳] زندگی‌نامه : آیت الله اصطهباناتی در سال ۱۲۵۸ ش با دختر سید محمد حسن لاریجانی ازدواج کرد. همسرش در سال ۱۲۷۹ درگذشت. وی فرزندی به نام شیخ محمد تقی روانشاد ملقب به فیلسوف روانشاد دارد که از مجموع افکار و اندیشه‌های پدرش بخشی به همت وی با عنوان «شمه‌ای از آثار شهید رابع» تهیه و منتشر شده است. سرانجام وی در دفاع از مشروطه و رهبری قیام مردم شیراز در سال ۱۳۲۶ برابر با ۱۷ اسفند ۱۲۸۶ شهید شد و در باغ غزل حافظیه به خاک سپرده شد. آثار : احکام الدین[۴] رساله حدوث عالم[۵] مجمع المسائل[۶] رساله شمس التصاریف رساله جوابیه شاگردان : محمدجعفر آل کاشف‌الغطاء، محمدحسین غروی اصفهانی، محمدحسین کاشف‌الغطاء، هبةالدین شهرستانی، میرزا عبدالحسین ذوالریاستین، سید محمدحسن نجفی قوچانی (آقا نجفی قوچانی)، علی‌اکبر حکمی یزدی قمی، غلامرضا یزدی، سید ابراهیم حسینی اصطهباناتی (میرزا آقای شیرازی)، زین‌العابدین اسدالله مهربانی سرابی، آقا نجفی قوچانی، غلامرضا فقیه خراسانی. ----------------------------------------- پانویس : شهید رابع، آیت‌الله محمدباقر اصطهباناتی عالم مشروعه خواه، نویسنده : محمد جواد اسلامی، با تلخیص، ص۲۵–۲۷. شهید رابع، ص ۴۰ و ۴۱. شهیدان راه فضیلت، ص ۵۱۲. رساله‌ای منظوم در احکام و فرایض که هزار بیت است. در موضوع جهان هستی، حکمت و فلسفه. رساله عملیه و دربردارنده فتواهای او. منابع شبکه اطلاع‌رسانی اجتهاد جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج۷، نشر معروف، قم: ۱۳۷۸.

نظرسنجی

این سایت از دیدگاه شما...؟