ما را دنبال کنید

جستجوگر

ورودی انجمن ادبی

عضویتِ سایت و انجمن

آلبومهای نماهنگها

آپلودها

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 394
  • کل نظرات : 363
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 6
  • تعداد اعضا : 444
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 312
  • بازديد ديروز : 698
  • بازديد کننده امروز : 82
  • بازديد کننده ديروز : 170
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل ديروز: 2
  • بازديد هفته : 312
  • بازديد ماه : 9,384
  • بازديد سال : 96,848
  • بازديد کلي : 1,460,528
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 3.133.114.221
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

کدهای اختصاصی

گرد هم آئی هفتگی

بداهه سرائی شاعران عضو کانون فرهنگی ادبی (استاد جمالی)  استهبان در استقبال از دهه فجر انقلاب اسلامی و بازگشت حضرت امام خمینی به ایران
 دوشنبه 11 بهمن 1400

_______◇◇◇____

1.هر چند که ایران وطنِ اهلِ وِلا بود
روی سر آن سایۀ سلطانِ بلا بود

2.    در حنجره ی مردم ما از ستمِ شاه
تا عرشِ خدا نعره و فریادِ رسا بود

3.    جنگ همۀ مردم ما با ستم شاه
بعد از غم دین مسئلۀ فقر و غنا بود

4.    آویز به دامان اجانب شده بود - آه ...
شاهی که همه سلطنتش رو به فنا بود

5.    این خانه که اینگونه نفس می‌کشد آرام
لبریزِ بلا بود و پر از جور و جفا بود

6.    (از خون جوانان وطن لاله دمیده)
این بود شعاری که به روی لبِ ما بود

7.    در رگ رگ هر کوچه و  بر فرش خیابان
جاری همه جا سرخی خونِ شهدا بود

8.    تا لحظه ی پیروزی ما بر ستم و جور
ایران همه جا آینه ی کرببلا بود

9.    ماها دلمان در سفر و پیش خمینی
اما دل او تنگ برای دل ما بود

10.    ملت همگی از غُل و زنجیر رها گشت
چون در صدد پیروی از روح خدا بود

11.    تا نایب مهدی برسد ، کشور ایران
یکپارچه سرگرم مناجات و دعا بود

12.    از داغ شهیدان به خون خفته شب هجر
بر قامت سرسبز وطن رخت عزا بود

13.    تا یوسف تبعیدی دل از سفر آید
بر رهگذرش دیده ی ما صبح و مَسا بود

14.    در هجرت آن یار سفر کرده عاشق
غم بود که هر ثانیه هم خانه ی  ما بود

15.    حیران شده بود عشق ز حیرانی این شهر
از بس دل آشفته در این شهر رها بود

16.    از مرگ نترسید کسی بین جماعت
چون‌ حافظِ این مملکتِ عشق  خدا بود

17.    گرمی‌ِّ نفسهای چنین مملکتی از
تاثیر دعای شب و روز شهدا بود

18.    مانند شهیدان اگر آن لحظه نبودند
آزادی و آزادگیِ شهر کجا بود؟
 
19.    تا مردم این شهر پی عشق دویدند
سر دادنشان نیز در این راه روا بود

20.    در بین سیاهی شب و تیرگی روز
جز عشق  به هر سینه اگر بود خطا بود

21.    وقتی خبر آمد که : (امام از سفر آمد)
در کشور ایران شعف و شور به پا بود

22.    از بوی گل یاسمن و سوسنِ توحید
آن روز وطن همنفس باد صبا بود

23.    تا تلویزیون داد نشان روح خدا را
روی لب ایران گُلِ (لا حول ولا... ) بود

24.     آمد به وطن ماه جمالی که گلی سرخ
از گلشن خوش رایحه ی ال عبا بود

25.    آمد به وطن رهبر  بیداردلی که
رخساره اش آئینه ی توحید نما بود

26.    بر تارک جمهوری اسلامی ایران
تابید همان نور کز انوار خدا بود

27.    با عکس شهیدان وطن شهر شد آذین
خون شهدا در همه جا راه گشا بود

28.    گردید رها از ستم و جور فراوان
این کشور ویران که همه مُلک رضا بود

29.     نائل به مراد دلِ آشفتۀ خود گشت
هر کس به در خانه ی معشوقه گدا بود

30.    افراشته شد پرچم ایران و به یُمنَش
در قلب همه مردم ما عشق و وفا بود

31.    ای هموطن!  از یاد مبر  لطف خدا را
جایی که خدا بود همه لطف وصفا بود

32.    یک عده گذشتند ز جان در ره معشوق
با پیکر خونین  و به رأسی که جدا بود

33.    تا اینکه من و تو به خود آئیم و بدانیم
باید که به هر لحظه به فکر ضعفا بود

34.    ای کاش که امروز به مانند گذشته
در شهر همه شادی و در خانه صفا بود

35.    ای کاش به پاس همۀ خون شهیدان
بین زن و مرد وطنم حجب و حیا بود

36.    باید به شهیدان وطن گفت که ایران
با بودنتان معدنی از دُر و طلا بود

37.    شوری اگر از عشق در این سینه به پا گشت
هرثانیه اش از کرم و لطف شما بود

38.    در جمع شما محترمان سیر نگشتیم
جمعی که گل و باغِ غزل بود و صفا بود

39.    عمریست که در بند غم و غربت اسیریم
رفتید و دل عاشق ما پیش شما بود

40.    تقصیر کسی نیست که اینگونه گذشته
تقصیر فقط گردن این ثانیه ها بود

41.    گم گشت در آئینۀ ایام به صد حیف
هرکس که در این دایره از عشق جدا بود

42.    رفتید و سپردید به ما سنگر خود را
آن سنگر خونین که چو محرابِ دعا بود

43.    افسوس که ما نیز سپردیم به نااهل
آن گنج که میراث امام و شهدا بود

________

شاعران :
نادر رستگارمند ابیات شماره :
5 ، 14، 15 ، 16 ، 17 ، 18 ، 19، 20، 29،37 ،40 ،
علی اکبر شجعان ابیات شماره :
1 تا 4 ، 6 تا 13 ، 21 تا 26 ،42 ، 43
محمد جعفرپور ابیات :
27 ، 28، 30، 32
محمد کربلائی زاده ابیات :
31 ، 41
هاشم مرادیان ابیات :
36 ، 38 ، 39
اکبر نصرالله زاده ابیات :
33 ، 34 ، 35

سایر بداهه سرایی های انجمن: http://rabe4.rzb.ir/Forum/Post/845

برچسب ها

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

نظرات ارسال شده

گردهم آئی هفتگی

شاعران انجمن

درباره ما

سلام به سایت ادبی شهید رابع استهبان خوش آمدید. محتوای این سایت و انجمن ادبی آن سروده ها و مطلب های ادبی ارسال شده جمعی از فرهیختگان و شاعران گرامی است؛ شماهم به این جمع بپیوندید و مطلب هاو نظرهای ارزشمند خود را برای دیگران وبرای بهینه سازی سایت ارسال کنید. استفاده از اشعار با درج لینک و نام شاعر آزاد است. امام صادق(ع) فرمودند : ما قالَ فینا قائِلُ بَیْتَ شِعْرٍ حَتّی یُؤَ یِّـدَ بِرُوحِ الْقُدُسِ : هیچ شاعر ی در حق ما شعر نگفت مگر اینکه با روح قدسی تایید و یاری شد: وسایل الشیعه ، ج 1 ص 467) مقام‌ معظم رهبري، حضرت آيت‌الله العظمي امام خامنه‌ای فرمودند : «شعر، ثروتی ملی، عظیم و پر ثمر برای کشور است» و «باید با ایجاد این ثروت بزرگ روز به روز آن را افزایش داد و برای نیازهای کشور از آن استفاده ی بهتر و برتر کرد». کاروان شعر در کشور با سرعت، دقت و جهت گیری درست به پیش می رود ؛ با استمرار این حرکت، کشورِ عزیزِ ایران باردیگر هدیه ای ارزشمند به تمدن و فرهنگ جهانی و خصوصاً این منطقه، اهدا خواهد کرد. شعر علاوه بر اینکه ظرفی برای بیان احساس شاعرانه است باید در خدمت ارزشها باشد و شاعر در عمل به وظیفه و مسئولیت خود، این نعمت بزرگ الهی را در خدمت به دین، اخلاق، انقلاب و معرفت افزایی قرار دهد. شعر می تواند به "معرفت دینی و اخلاق مردم" و "حرکت انقلابی ملت" خدمت کند و این کار حتی با یک یا دو بیت شعر انقلابی،‌اخلاقی و معرفتی در یک غزل محقق می شود و تأثیر می گذارد. قالب شعر نمی تواند نسبت به مسائل موجود کشور بی تفاوت باشد یا از آن صرف نظر کند. + خاندان شهید رابع اصطهباناتی : پدر وی «ملاعبدالمحسن» فرزند مرحوم «ملاباقر» فرزند «ملا سراج الدین» بود و پدر و جد پدری اش در جرگه افرادی بودند که در زمان حمله افغانها به اصطهبان، کشته شدند.[۱] تحصیل : وی در ۱۲ سالگی با راهنمایی دایی‌اش به شیراز رفت و هشت سال در مدرسه منصوریه درس خواند. در سال ۱۲۴۶ به تهران رفت و شاگرد استادانی مانند آقا علی حکیم (مدرس)، محمدرضا حکیم قمشه‌ای، میرزا ابوالحسن جلوه، ملاعلی کنی، سید مهدی قزوینی نجفی و مولی محمدتقی هروی بود. در سال ۱۲۵۸ دوباره به شیراز رفت. به علت درگیری با قوام الملک (حاکم وقت فارس) به سامرا تبعید شد و در درس میرزای شیرازی شرکت کرد و از او اجازه اجتهاد گرفت. پس از فوت میرزای شیرازی به نجف رفت و حوزه فلسفی آنجا را پایه‌گذاری کرد. او علوم مختلف از جمله فقه و احکام را با زبان شعر بیان می‌کرد و رساله احکام دین او مشتمل بر هزار بیت شعر بود. در ریاضی و شاخه‌های آن دستی داشت و مقالات مختلفی در این زمینه از او مانده است. در پزشکی بیشتر به پیشگیری و رعایت بهداشت و نظافت محیط توجه داشت و می‌گفت: «من رسماً طبیب نیستم، ولی هزاران تن را به طریق بهداشت معالجه قطعی کرده‌ام.»[۲] علامه امینی او را به جهت آنچه «نبوغ علمی» خوانده «شکافنده هسته علم و پیشتاز میدان دانش» معرفی کرده‌است.[۳] زندگی‌نامه : آیت الله اصطهباناتی در سال ۱۲۵۸ ش با دختر سید محمد حسن لاریجانی ازدواج کرد. همسرش در سال ۱۲۷۹ درگذشت. وی فرزندی به نام شیخ محمد تقی روانشاد ملقب به فیلسوف روانشاد دارد که از مجموع افکار و اندیشه‌های پدرش بخشی به همت وی با عنوان «شمه‌ای از آثار شهید رابع» تهیه و منتشر شده است. سرانجام وی در دفاع از مشروطه و رهبری قیام مردم شیراز در سال ۱۳۲۶ برابر با ۱۷ اسفند ۱۲۸۶ شهید شد و در باغ غزل حافظیه به خاک سپرده شد. آثار : احکام الدین[۴] رساله حدوث عالم[۵] مجمع المسائل[۶] رساله شمس التصاریف رساله جوابیه شاگردان : محمدجعفر آل کاشف‌الغطاء، محمدحسین غروی اصفهانی، محمدحسین کاشف‌الغطاء، هبةالدین شهرستانی، میرزا عبدالحسین ذوالریاستین، سید محمدحسن نجفی قوچانی (آقا نجفی قوچانی)، علی‌اکبر حکمی یزدی قمی، غلامرضا یزدی، سید ابراهیم حسینی اصطهباناتی (میرزا آقای شیرازی)، زین‌العابدین اسدالله مهربانی سرابی، آقا نجفی قوچانی، غلامرضا فقیه خراسانی. ----------------------------------------- پانویس : شهید رابع، آیت‌الله محمدباقر اصطهباناتی عالم مشروعه خواه، نویسنده : محمد جواد اسلامی، با تلخیص، ص۲۵–۲۷. شهید رابع، ص ۴۰ و ۴۱. شهیدان راه فضیلت، ص ۵۱۲. رساله‌ای منظوم در احکام و فرایض که هزار بیت است. در موضوع جهان هستی، حکمت و فلسفه. رساله عملیه و دربردارنده فتواهای او. منابع شبکه اطلاع‌رسانی اجتهاد جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج۷، نشر معروف، قم: ۱۳۷۸.

نظرسنجی

این سایت از دیدگاه شما...؟