ما را دنبال کنید

جستجوگر

ورودی انجمن ادبی

عضویتِ سایت و انجمن

آلبومهای نماهنگها

آپلودها

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 394
  • کل نظرات : 363
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 1
  • تعداد اعضا : 444
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 548
  • بازديد ديروز : 400
  • بازديد کننده امروز : 158
  • بازديد کننده ديروز : 134
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل ديروز: 0
  • بازديد هفته : 3,200
  • بازديد ماه : 8,922
  • بازديد سال : 96,386
  • بازديد کلي : 1,460,066
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 3.22.71.112
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

کدهای اختصاصی

گرد هم آئی هفتگی






از جا بیاد غیرت اکبر بلند شد

با یاعلی به یاری رهبر بلند شد

 

تنها نه اینکه از زن و فرزند خود گذشت

از سر گذشت و پیش خدا سربلند شد

 

سر داد وتن نداد به ذلت ؛ بدین سبب

بی سر ز روی خاک رهاتر بلند شد

 

این درس از دفاع مقدس فرا گرفت

درسی که از میانه ی سنگر بلند شد

 

بهر دفاع ؛ با شهدا عهد تازه بست

پرچم گرفت و از کنار برادر بلند شد

 

عباس وار دل به حریم حرم سپرد

افتاد یک مجاهد و لشکر بلند شد

 

فریاد یا حسین به گوش جهان رسید

در دست شمر باز چو خنجر بلند شد

 

مکشوف شد برای همه روضه ی حسین

وقتی رگی بریده شد و سر ؛  بلند شد

 

دست ستم اگر چه خزان کرد غنچه را

بر دوش باد لاله ی پرپر بلند شد

 

با تیشه ی جنایت داعش به دشت عشق

افتاد سرو و باغ صنوبر بلند شد

 

بر خاک اگر که پیکر رزمنده ای فتاد

از جا هزار مرد دلاور بلند شد

 

وقتی خبر رسید که (محسن ) شهید گشت

فریاد آه از دل مادر بلند شد

 

.؛ . 🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥

 

این آتشی که سوخت دل و جان شیعه را

روشن شد از سقیفه و از در بلند شد

 

علی اکبر شجعان - استهبان.

----------------------


ننگ دین ، دشمن خدا داعش                گرگ تکفیری دغا داعش

 

قاتل شیعه ، قاتل سنی                      مار در آستین رها داعش

 

 بر تن پاک امت اسلام                       زخم چرکین بی دوا داعش

 

عمر سعد ما ملک سلمان                 شمر بی رحم عصر ما داعش

 

آن که گلهای باغ دین را کرد               با لب تشنه سرجدا ، داعش

 

 آنکه با خنجر جنون کرده                 شیعه را با غم آشنا ؛ داعش

 

کرده تکرار با جنایاتش                    قصه ی تلخ کربلا داعش

 

مکر ابلیس خادم الحرمین                مهره ی وحشی ( سیا ) داعش

                                                                                                                                                                        

لشکر خشک مغز وهابی                  جهل جاری به هر کجا داعش

 

 می زند از خدا دم اما هست               تحت فرمان کدخدا داعش

 

 در حجاز و عراق و سوریه              عامل کل فتنه ها داعش

 

 خنجری که به دست استکبار              در دل دین گرفته جا ،داعش

 

زاده ی ازدواج نفت و دلار                حاصل جمع اشقیا داعش

 

شیر رزمنده ی سپاه قدس                 گر نمی کرد جنگ با داعش

 

 با تمام غرور خود امروز                 بود در خانه های ما داعش

 

 عاشقان و مدافعان حرم                  ترک جان کرده اند تا داعش ـ

 

ننهد پا به کشور ایران                     نکند بزم خون بپا داعش

 

 شکر باید نمود ایزد را                    که رسیده به انتها داعش

 

علی اکبر شجعان


----------------------------------------


جهان را تماشا کن از پشت این پنجره

هنوز آسمانی که از دود جت‌ها گرفته؛

به گنجشک‌ها یک قفس می‌دهد

زمین را فقط بمب‌ها جای گل‌های معصوم روییده‌اند

و هر روز تصویب قانون کودک‌کُشی توی هر سازمان

چرا قرن ما از رسولی که خورشید را منتشر کرد؛ خالی‌تر است!

خدایی که سجاده‌ را رو به او پهن کردم؛ کجاست!

من از خون رگهام باید چمن‌های این دشت را آبیاری کنم

و باید به همسایه‌ها نیز سرهای ِ بر نیزه را در خبرها نشانی دهم

صدایی نمی‌آید از باغ؛

جز برگ‌هایی که پاییز از شاخه‌شان می‌تکاند

و ما گوشهامان به آوازهایی که در ضبط‌صوت

دهانی که اندوه یک نسل را می‌سرایید؛

با مشت قدرت شکست

و در سرزمین‌های نزدیک از آسمان مرگ بارید بر خواب شهر

اُروپا به کشتار سگ‌ها فقط معترض

نمی‌بیند از خون ما لاله‌هایی که در باد پرپر شدند

و سربازها مرز را بسته‌اند

که یک‌بار دیگر به ساحل بیفتد جسدهای آواره‌گان

و بازارها گرم از حرف مفت

در این قرن تاریک باید چراغی برافروخت از نور عشق

و در سفره‌ها لقمه‌‌ای را اگر هست؛ با دوست قسمت کنیم

که فردا چه دیر!


حمیدرضا گلسرخ


-----------------------------------------


چه مطلعی چه شروعی چگونه عنوان را

غزل چگونه بگرید غروب هجران را

 

چقدر ، چشم ، بهاری شود ، بباراند

خدا چه حوصله ای داده است مژگان را...

 

که اشک آب زلالی به سوزش جگر است

خدا برای همین آفریده باران را

 

چقدر  دور و برم بوی یاس پیچیده

گرفته هر غزلم نکهت شهیدان را

 

مدافعان حرم بچه های فاطمه اند

قلندران عجم را ، یلان افغان را

 

چه فرق دارد اگر گفتم از ابو حامد

اگر  به صفحه چکیدم شکوه چمران را

 

شلمچه ،فکه ،حلب ،بوکمال ،دیرالزور

چه فرق می کند اصلا دمشق و تهران را

 

بزن به نیش قلم نشتر شرر شاعر

بگو حقیقت و ول کن فلان و بهمان را

 

تمام دغدغه مان جبهه ی مقاومت  است

نبسته ایم دل اما کوبورگ و لوزان را

 

اگر به سمت حرم یک نگاه چپ بکنند

می آوریم به میدان هزار گردان را

 

زچنگ بوش درآورده ایم خاک عراق

به روی خاک کشیدیم پوز شیطان را

 

به داعشی نسپردیم خاک شامات و...

زدیم از اوباما ساده نبض و شریان را

 

خدا گواه که سوریه اول راه است

برای آنکه به بازی گرفته طوفان را

 

سکانس آخر قصه ، شروع قصه ی بعد

و چند نقطه.....و این حرف های پایان را

 

***

 

رسید نوبت یک غده ی پلشت و کثیف

به غده ای سرطانی به اسـم اسـرائـیل

 

اُباما سوریه و بوش عراقُ و... خیلی زود

ترامپ هم بدهد اورشــلـیم را تـحویل

 

روح‌الله قناعتیان


----------------------------------------


در راه خدا پیش قدم میمانیم

یاری گر صاحب علم میمانیم

 در شام برای زینب و با زینب

 وَلله مدافع حرم میمانیم

 

 

چون نسیمِ سَرِ صبح است و طراوت دارد

 روح بخش است و به خورشید شباهت دارد

سر زد از مشرق دنیا و کرامت دارد

 او پیام آور نوراست ، رسالت دارد

 عشق فرمود که باید قَدَمی بردارد

 بیرقی، پرچم سرخی، عَلَمی بردارد

 تا که از شانه ی مظلوم غمی بردارد

حرف او حکم به فتواست اطاعت دارد

 

 حکم این است غم و آه نباید باشد

 هیچ کس مانده و گمراه نباید باشد

تا خدا هست کسی شاه نباید باشد

حقِ این مردمِ مظلوم رعایت دارد

 

 این جهاداست و بی شک علنی خواهدشد

 انقلابی که یقیناً شدنی خواهدشد

 همه ی شهر پراز سینه زنی خواهدشد

 راه او راه حسین است ، شهادت دارد

 

 بت پرستیِ مدرن است، هُبل پابرجاست

 فتنه افکندِنِ درِ بینِ مِلَلْ پابرجاست

 این نفاقی است که از جنگ جَمَلْ پابرجاست

 دین اسلام از این قوم برائت دارد

 

بت شکن آمده بر دوش تبر آورده

 نور از دامن پرخیر سحر آورده

 به خداوند قسم،خیر بشر آورده

 خاکِ پاکِ قدمش نیز زیارت دارد

 

شرم داریم از اسلام ابوسفیانها

 از خیالات و اوهام ابوسفیانها

 شیعه هرگز نشود خام ابوسفیانها

 چون که در سینه ی خود نور ولایت دارد

 

 هرکه دارد به تَن افراشته سر بسم الله

هرکه خواهد بشود اهل نظر بسم الله

 شده آماده خطر پشتِ خطر بسم الله

 این قیام از خبری داغ حکایت دارد

 

 ای مسلمان شده ی دین محمد برخیز

 ای تو یاری گر آیین محمد برخیز

با دعا در پیِ آمین محمد برخیز

 شک نداریم به ما لطف و عنایت دارد

 

 لشکری از صف رندان بلاکش با ماست

 رمز پیروزیِ یک جنگِ کشاکش با ماست

مهر تأیید به نابودی داعش با ماست

 بس که این قوم خبیث است و خباثت دارد

 

 داعش البته که او موهِبَتِ آمریکاست

 فتنه هایش همه از مرحِمَتِ آمریکاست

 بوجود آمدنش منفِعَتِ آمریکاست

 دست پرورده ی کفراست ورذالت دارد

 

 اَگَر امروز به سر شور حسینی داریم

 لشکَرِ زبده ی مردان حُنینی داریم

 همه لطفی است که از عشق خمینی داریم

 وخدا مملکتش را به سلامت دارد

 

 بهبود صادقیان نژاد


--------------------------------------


لشکر کشیده باز هم شیطان

با ناوهایش آمده میدان

دنبال محو سوریه لبنان

این را برادر خوب می دانی

 

هر چند داری یک غم جانکاه

زخمی رسیده بر دلت ناگاه

محکم بمان فرزند روح الله

امروز تو خورشید میدانی

 

بازیگران گر چه فراوانند

در نقش انسان یا که شیطانند

هر روز می رقصند و می خوانند

در روزگار نامسلمانی

 

این قبله در دست یهودی ها

آن قبله در دست سعودی ها

باید بمانی تا به زودی ها

غزه در آید از پریشانی

 

دارد شغالی زرد آمریکا

یک دولت نامرد آمریکا

در حق ما بد کرد آمریکا

با آن همه افکار شیطانی

 

ننگ زمین بوده است اسرائیل

اصحاب اخدود است اسرائیل

نابود نابود است اسرائیل

این غده ی بدخیم سرطانی

 

آل سعود از حیله لبریز است

با خون مظلومان گلاویز است

با این همه بسیار ناچیز است

این لشکر ناپاک سفیانی

 

این مغزهای بسته ی محدود

 

این خیک های چرب قیراندود

این خوک های خسته ی مطرود

این گاوهای چاق نفت آلود

این گاو را باید بدوشانی

 

این نفت ها ایمانشان گیرد

خون یمن دامانشان گیرد

دست اجل هم جانشان گیرد

اصحاب جهل و ننگ و نادانی

 

ما غیرت و دست دعا داریم

بر روی سر دست خدا داریم

 فالله خیر حافظا داریم

دلگرم از آیات قرآنی

 

داریم ما   آن  ببر کرمانی

آن مرد میدان های توفانی

سردار سرلشکر سلیمانی

سردار سرداران ایرانی

 

سرباز جنگاور بخوانندش

یک مرد نام آور بخوانندش

سردار سرلشکر بخوانندش

 به به بها قاسم سلیمانی

 

فرزند روح الله را نازم

مردان حزب الله را نازم

سید حسن آن ماه را نازم

به به بها این شیر لبنانی

 

نازم مرام حیدریون را

فرماندهان زینبیون را

رزم  عجیب فاطمیون را

به به بها شیران افغانی

 

ذکرت اگر نادعلی باشد

روی سرت دست ولی باشد

فرمانده ات سیدعلی باشد

تومارشان در هم بپیچانی

 

ما مردهای پرتوان داریم

دست امیرمومنان داریم

تا حضرت صاحب زمان داریم

شمشیر را باید برقصانی

 

ایوب پرندآور


---------------------------------------


به روان تابناک شهید محسن حججی

 

قتلگاه است، خطر پشت خطر بسیار است

بگذارید ببُرّند... که سر بسیار است...

چشم وا کرد و نظر کرد به وجه اللهش

در خط عشق از این گونه نظر بسیار است

قیمت سر چقدر هست؟ کسی می داند؟

سر بازارچه اظهار نظر بسیار است

تیغ، حلق پسرش را که به مسلخ می برد

مادرش گفت: ببُرّید،... پسر بسیار است

همسرش گفت: دلم سوخته ، اما به خدا

از من سوخته هم سوخته تر بسیار است

پدرش خنده زد و ما همه دلگرم شدیم 

مطمئنیم که این گونه پدر بسیار است

حججی رفت و نرفت از دل ما خاطره اش

تا بدانید که جاویدالاثر بسیار است

تا بدانید علم های فراوان داریم

تا بدانید که افراشته سر بسیار است

سر عباس روی نیزه هنرمندی کرد

بعد از عباس  هنرمند و هنر بسیار است

جمع ما  سوخته دل های فراوان دارد

بین ما سوختگان سوخته پر بسیار است

لشکر حمزه همین جاست، احد پابرجاست

بگذارید بدرّند، جگر بسیار است

های بگذار ببُرّند ... جمل در پیش است

به خوارج برسانید... خبر بسیار است

نوبت گردن ملعون شما هم برسد

تیغ، انبوه و در این خیمه ، نفر بسیار است

حججی یک نفر از خیل بنی فاطمه بود

مثل او شیر در این کوه و کمر بسیار است

خیمه ی سرخ حسینی سر جایش باقیست

بگذارید ببُرّند... که سر بسیار است...


ایوب پرندآور


-----------------------------------------


به لاله های قرمزی

که شوق حرمت را سبز شده اند

می اندیشم

صدای خون

اذانِ چشم هایم شده است

حافظه ی احساسم

ایستادگی در تازیانه ی درد را

در دامنِ بانوی شکست ناپذیر کربلا

به یاد سپرده است

آن سوی چشم های بغض آلود

به مردانی چون برادرانت

دل خوش است

که عشق را در کربلا زنده نگه داشته اند

این سیاره ی سرتاسر هوا

به امید عاشقان خدا نفس می کشد

دست های آسمانی که

دل های دریایی را به آغوش می کشد

فریاد آیینه هاییست

با قاب خاطراتی از ایثار

غربت گلدان ها

فضای باورمان را عطر پاشیده است

درخت ها

کوچه ها

آیینه ها

با خاطراتِ در راه مانده یتان مست می مانند

زندگی با تپش روحِ حسینی ست

که جریان دارد

 

ناعمه_حسین پور


----------------------------------------



 

روی دوش فرشته ها  جاریست  ربنای  مدافعان حرم

مانده بر کوچه های شهر  دمشق رد  پای  مدافعان حرم

 

شب پرواز  عاشقان  شهید

 سروها  را  برقص  میدارد

میکند پر تکانی امشب  نور 

از  دعای    مدافعان حرم

 

آسمان بذر نور می پاشد

روی خونین سر جدای شهید

وخدا  میشود  خودش  آری

 خونبهای  مدافعان    حرم

 

دسته دسته کبوتران سفید

 میزند بال تا به چشمه نور

انعکاسی در آسمان جاری ایست

 از صدای مدافعان حرم

 

روشن از شبچراغ چشم شهید

 کهکشانی به وسعت تاریخ

از زمین میرسد به منبع نور 

تا     خدای   مدافعان حرم

 

هر فرشته گلاب میپاشد

بر سر  سر  فراز   بی    پیکر

برسر مانده در  غریبستان 

 از  وفای   مدافعان   حرم

 

کشتی نوح میرود آرام

سمت  طوفان   شوم شیطانی

ناخدا  میرود  به  مقصد  نور

با  خدای مدافعان   حرم

 

محمد ضیائی پور استهبان

-------------------------------------------------



 سردارسلیمانی

 

ناگاه  فضای شهرظلمانی شد     روز خوش ما،شام پریشانی شد

یک دین جدید باشعارتوحید          تاسیس به دست آل سفیانی شد

رفتندابوجهل ویزید اما باز         دوران سیاه نامسلمانی شد

با پول کثیف دولتی وهابی

 قومی چو مغول عامل ویرانی شد

هم سوریه در آتش بیدادافتاد         هم سهم عراق  نابسامانی شد

یکباره حرام شد حلال وبرعکس       آیات خدا نمادشیطانی شد

آسایش وامن خانه ها شدغارت  دشمن همه سرگرم رجزخوانی شد

ازسایه ی شوم لشکر تکفیری   جانهابه حراج رفت وقربانی شد

چشمان جهان که بی تفاوت ماندند 

حلال فقط  غیرت ایرانی شد

سر داد ولی مدافع زینب ماند      تالشکرکفر عاقبت فانی شد

خشکاندن ریشه های داعش تنها     باهمت سردار سلیمانی شد

 

شاگرد امام این چنین میباشد

کشتی نجات مسلمین میباشد


  قاسم یزدانی  استهبان


----------------------------------------------------


پروانه های بی سر

 

ای کاش میشد مرحم چشم ترت باشم

یا شاهد شب گریه های آخرت باشم

 

پادر رکاب زینبیون گام بردارم

همسنگر پرانه های بی سرت باشم

 

با کاروان فاطمیون راه افتادم  

                       

 آماده ام تا پاسدارمعجرت باشم

 

 با خون خود رنگین کنم این چادر خاکی

 من همسفر با لاله های پر پرت باشم

 

 مهر شهادت رابزن بر دفترشعرم

 تا خون بهای زخم های دیگرت باشم 

 اینجا غریبی ،بی کسی ،دلخسته ای بانو            

  ای کاش میشد خواهر کوچکترت باشم

                                          

       سارا کشاورز


----------------------------------------

 


به گمنامان عاشق

 

بادها از شهر خوبان بوی خون آورده اند

روی دست ،آیینه  از مرز جنون آورده اند

 

در هیاهوی نگاه مبهم این کوچه ها

کوله باری خاطرات لاله گون آورده اند 

 

با همان یک کاسه آب و صفحه ی قرآن که رفت

جلوه ای از حاء و سین و یاء و نون اورده اند

 

قهرمانان زنده انداین دفعه شوری تازه با_

نام  فرهادی دگر از بیستون آورده اند

 

یک نگین از حلقه ی اهل شهادت را شبی

با غم انا اليه راجعون آورده اند

 

بسم رب العشق اگر آغاز عاشق بودن است

انتظارات فرج از هر ستون آورده اند

 

از نبردی نابرابر ، بادهای پر فروغ

چفيه و مهر و پلاک  از دشت خون آورده اند

 

#على_واقفى


----------------------------------------


تقدیم به سرباز بی سر شهید حججی


درعزای حسین سینه زدی

تا که سرباز بی سرش باشی

 

در بهشتی که پیش او رفتی

خواستی تا که در برش باشی

 

و مدافع شدی حریم حرم

تا مقلد به اکبرش باشی

 

سر خود داده ای برای دفاع

تا مدافع به خواهرش باشی

 

تو سلامی زمن به او برسان

خواهمت مشک وعنبرش باشی.


شعراز

محمد حسین جعفری اصل


----------------------------------



هرشب به چشم غمزده ،نم می دهی هنوز

جان مرا حواله به غم می دهی هنوز

ای تا همیشه زنده ی جاوید ،ای شهید

نازم تنت که بوی حرم می دهی هنوز


      (نادر  دوربین)


عطرحرم هوای دلش را گرفته بود

سرتاسر فضای دلش را گرفته بود

وقتی که تیر سینه ی اوراشکاف داد

دیدم که عشق جای دلش را گرفته بود


     (نادر   دوربین)

       استهبان


برمهر رخ ام ابیها صلوات

برمادر اولیا زهرا صلوات

بر روی محمدوعلی وحسنین

یک بار دگر محکم وگیرا صلوات


     (نادر  دوربین)

        استهبان


باید که تو غارتگر این شب باشی

بر پاس عفاف خود محجب باشی

چون کوه صبور وهمچو فریاد ای زن

تفسیر رسای نام زینب باشی


       ( نادر  دوربین)

            استهبان


وقتی که نسیمی از غمت می آید

انگار صدای قدمت می آید

ای مظهر هر چه خوبرویی ،زینب

حامی حریم حرمت می آید


        (نادر   دوربین)

          استهبان


هرشب به چشم غمزده ،نم می دهی هنوز

جان مرا حواله به غم می دهی هنوز

ای تا همیشه زنده ی جاوید ،ای شهید

نازم تنت که بوی حرم می دهی هنوز


      (نادر  دوربین)

 

 عطرحرم هوای دلش را گرفته بود

سرتاسر فضای دلش را گرفته بود

وقتی که تیر سینه ی اوراشکاف داد

دیدم که عشق جای دلش را گرفته بود


     (نادر   دوربین)

       استهبان

 

 برمهر رخ ام ابیها صلوات

برمادر اولیا زهرا صلوات

بر روی محمدوعلی وحسنین

یک بار دگر محکم وگیرا صلوات


     (نادر  دوربین)

        استهبان

 

 باید که تو غارتگر این شب باشی

بر پاس عفاف خود محجب باشی

چون کوه صبور وهمچو فریاد ای زن

تفسیر رسای نام زینب باشی


       ( نادر  دوربین)

            استهبان

 

 وقتی که نسیمی از غمت می آید

انگار صدای قدمت می آید

ای مظهر هر چه خوبرویی ،زینب

حامی حریم حرمت می آید


        (نادر   دوربین)

          استهبان

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

نظرات ارسال شده

گردهم آئی هفتگی

شاعران انجمن

درباره ما

سلام به سایت ادبی شهید رابع استهبان خوش آمدید. محتوای این سایت و انجمن ادبی آن سروده ها و مطلب های ادبی ارسال شده جمعی از فرهیختگان و شاعران گرامی است؛ شماهم به این جمع بپیوندید و مطلب هاو نظرهای ارزشمند خود را برای دیگران وبرای بهینه سازی سایت ارسال کنید. استفاده از اشعار با درج لینک و نام شاعر آزاد است. امام صادق(ع) فرمودند : ما قالَ فینا قائِلُ بَیْتَ شِعْرٍ حَتّی یُؤَ یِّـدَ بِرُوحِ الْقُدُسِ : هیچ شاعر ی در حق ما شعر نگفت مگر اینکه با روح قدسی تایید و یاری شد: وسایل الشیعه ، ج 1 ص 467) مقام‌ معظم رهبري، حضرت آيت‌الله العظمي امام خامنه‌ای فرمودند : «شعر، ثروتی ملی، عظیم و پر ثمر برای کشور است» و «باید با ایجاد این ثروت بزرگ روز به روز آن را افزایش داد و برای نیازهای کشور از آن استفاده ی بهتر و برتر کرد». کاروان شعر در کشور با سرعت، دقت و جهت گیری درست به پیش می رود ؛ با استمرار این حرکت، کشورِ عزیزِ ایران باردیگر هدیه ای ارزشمند به تمدن و فرهنگ جهانی و خصوصاً این منطقه، اهدا خواهد کرد. شعر علاوه بر اینکه ظرفی برای بیان احساس شاعرانه است باید در خدمت ارزشها باشد و شاعر در عمل به وظیفه و مسئولیت خود، این نعمت بزرگ الهی را در خدمت به دین، اخلاق، انقلاب و معرفت افزایی قرار دهد. شعر می تواند به "معرفت دینی و اخلاق مردم" و "حرکت انقلابی ملت" خدمت کند و این کار حتی با یک یا دو بیت شعر انقلابی،‌اخلاقی و معرفتی در یک غزل محقق می شود و تأثیر می گذارد. قالب شعر نمی تواند نسبت به مسائل موجود کشور بی تفاوت باشد یا از آن صرف نظر کند. + خاندان شهید رابع اصطهباناتی : پدر وی «ملاعبدالمحسن» فرزند مرحوم «ملاباقر» فرزند «ملا سراج الدین» بود و پدر و جد پدری اش در جرگه افرادی بودند که در زمان حمله افغانها به اصطهبان، کشته شدند.[۱] تحصیل : وی در ۱۲ سالگی با راهنمایی دایی‌اش به شیراز رفت و هشت سال در مدرسه منصوریه درس خواند. در سال ۱۲۴۶ به تهران رفت و شاگرد استادانی مانند آقا علی حکیم (مدرس)، محمدرضا حکیم قمشه‌ای، میرزا ابوالحسن جلوه، ملاعلی کنی، سید مهدی قزوینی نجفی و مولی محمدتقی هروی بود. در سال ۱۲۵۸ دوباره به شیراز رفت. به علت درگیری با قوام الملک (حاکم وقت فارس) به سامرا تبعید شد و در درس میرزای شیرازی شرکت کرد و از او اجازه اجتهاد گرفت. پس از فوت میرزای شیرازی به نجف رفت و حوزه فلسفی آنجا را پایه‌گذاری کرد. او علوم مختلف از جمله فقه و احکام را با زبان شعر بیان می‌کرد و رساله احکام دین او مشتمل بر هزار بیت شعر بود. در ریاضی و شاخه‌های آن دستی داشت و مقالات مختلفی در این زمینه از او مانده است. در پزشکی بیشتر به پیشگیری و رعایت بهداشت و نظافت محیط توجه داشت و می‌گفت: «من رسماً طبیب نیستم، ولی هزاران تن را به طریق بهداشت معالجه قطعی کرده‌ام.»[۲] علامه امینی او را به جهت آنچه «نبوغ علمی» خوانده «شکافنده هسته علم و پیشتاز میدان دانش» معرفی کرده‌است.[۳] زندگی‌نامه : آیت الله اصطهباناتی در سال ۱۲۵۸ ش با دختر سید محمد حسن لاریجانی ازدواج کرد. همسرش در سال ۱۲۷۹ درگذشت. وی فرزندی به نام شیخ محمد تقی روانشاد ملقب به فیلسوف روانشاد دارد که از مجموع افکار و اندیشه‌های پدرش بخشی به همت وی با عنوان «شمه‌ای از آثار شهید رابع» تهیه و منتشر شده است. سرانجام وی در دفاع از مشروطه و رهبری قیام مردم شیراز در سال ۱۳۲۶ برابر با ۱۷ اسفند ۱۲۸۶ شهید شد و در باغ غزل حافظیه به خاک سپرده شد. آثار : احکام الدین[۴] رساله حدوث عالم[۵] مجمع المسائل[۶] رساله شمس التصاریف رساله جوابیه شاگردان : محمدجعفر آل کاشف‌الغطاء، محمدحسین غروی اصفهانی، محمدحسین کاشف‌الغطاء، هبةالدین شهرستانی، میرزا عبدالحسین ذوالریاستین، سید محمدحسن نجفی قوچانی (آقا نجفی قوچانی)، علی‌اکبر حکمی یزدی قمی، غلامرضا یزدی، سید ابراهیم حسینی اصطهباناتی (میرزا آقای شیرازی)، زین‌العابدین اسدالله مهربانی سرابی، آقا نجفی قوچانی، غلامرضا فقیه خراسانی. ----------------------------------------- پانویس : شهید رابع، آیت‌الله محمدباقر اصطهباناتی عالم مشروعه خواه، نویسنده : محمد جواد اسلامی، با تلخیص، ص۲۵–۲۷. شهید رابع، ص ۴۰ و ۴۱. شهیدان راه فضیلت، ص ۵۱۲. رساله‌ای منظوم در احکام و فرایض که هزار بیت است. در موضوع جهان هستی، حکمت و فلسفه. رساله عملیه و دربردارنده فتواهای او. منابع شبکه اطلاع‌رسانی اجتهاد جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج۷، نشر معروف، قم: ۱۳۷۸.

نظرسنجی

این سایت از دیدگاه شما...؟