ما را دنبال کنید

جستجوگر

ورودی انجمن ادبی

عضویتِ سایت و انجمن

آلبومهای نماهنگها

آپلودها

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 394
  • کل نظرات : 363
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 3
  • تعداد اعضا : 444
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 446
  • بازديد ديروز : 400
  • بازديد کننده امروز : 152
  • بازديد کننده ديروز : 134
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل ديروز: 0
  • بازديد هفته : 3,098
  • بازديد ماه : 8,820
  • بازديد سال : 96,284
  • بازديد کلي : 1,459,964
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 18.226.222.89
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

کدهای اختصاصی

گرد هم آئی هفتگی

السلام علیکم یا اهل بیت النبوة و رحمة الله وبرکاته

 🌸🌿❤️❤️❤️❤️☘️🌼

اگرچه کشتی نوحست بی‌شما هرگز 

نمی‌رهد بسلامت ز هر بلا هرگز

 

کجا هدایت کشتی به دست یک جاشوست؟

چنین کسی بشود جای ناخدا؟! هرگز!!

 

فقط محبتتان هست در تمامی دین

وجوب دارد و لازم ولی قضا هرگز!

 

شما دو دست خدایید چون بدون شما 

نمی‌رسد به خدا دست ماسوا، هرگز!

 

بله من آمده ام در پناهتان باشم

شکسته‌ام دلتان را... ولی وفا هرگز!

 

اگر بمیرم و خاکسترم رود بر باد

نمیشوم بخدا از شما جدا، هرگز!

 

ابوذرم که به تبعید راضی‌ام اما

به دوری از علی و آل مرتضی، هرگز!!!

 

#فدای‌آل‌رسول ❤️

#یاحیدر

برچسب ها

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

نظرات ارسال شده


  1. احمدجعفری اصل :
    احمدجعفری اصل:

    بیت اول تلمیحی است به یک داستان روایی
    نقل شده یک روز یک نفرجن درحضور حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شرف حضور داشتن؛ یکباره مولا علی علیه السلام وارد شد؛ اون جن با دیدن علی لحظه به لحظه از ترس کوچکترشد! حضرت رسول فرمودند: علت چیست؟ چرا اینقدرترسیدی؟
    واون جن گفت: در زمان حضرت نوح من درکشتی نوح بدستورشیطان حضورداشتم و مشغول سوراخ کردن کشتی بودم که ناگهان این جوان از راه رسید وبا شمشیر به کتفم زد؛ وآن جن آثار زخم ترمیم یافته ذوالفقار رابه حضرت رسول نشان داد! حضرت رسول فرمودند: زین پس ازاین جوان ترسی نداشته باش چون تو مسلمانی وپیرو او خواهی بود!

    بیت دوم تشیپبیه بسیارزیبایی دارید
    دین اسلام همان کشتی نوح
    صحابی خاص جاشو
    وعلی علیه السلام ناخدا


    بیت سوم اشاره بسیار جالبی است
    نماز قضا میشود
    اما ولایت قضا ندارد
    مثال؛ طرماح ابن عدی فقط یک روز مهلت خواست برود یمن و سپس خود رابه کربلا برساند؛وقتی به کربلا رسید سفره را جمع کرده بودند میهمانی تمام شده بود


    این چند نکته جالب درخصوص شعرتان به ذهنم رسید که عرض کردم
    اما یک نکته عمده واصلی
    خواهر بزرگوارم این اشعار الهامی است؛ سرایشی درکار نیست
    شما واسطه اید
    قدرخودتان رابدانید

گردهم آئی هفتگی

شاعران انجمن

درباره ما

سلام به سایت ادبی شهید رابع استهبان خوش آمدید. محتوای این سایت و انجمن ادبی آن سروده ها و مطلب های ادبی ارسال شده جمعی از فرهیختگان و شاعران گرامی است؛ شماهم به این جمع بپیوندید و مطلب هاو نظرهای ارزشمند خود را برای دیگران وبرای بهینه سازی سایت ارسال کنید. استفاده از اشعار با درج لینک و نام شاعر آزاد است. امام صادق(ع) فرمودند : ما قالَ فینا قائِلُ بَیْتَ شِعْرٍ حَتّی یُؤَ یِّـدَ بِرُوحِ الْقُدُسِ : هیچ شاعر ی در حق ما شعر نگفت مگر اینکه با روح قدسی تایید و یاری شد: وسایل الشیعه ، ج 1 ص 467) مقام‌ معظم رهبري، حضرت آيت‌الله العظمي امام خامنه‌ای فرمودند : «شعر، ثروتی ملی، عظیم و پر ثمر برای کشور است» و «باید با ایجاد این ثروت بزرگ روز به روز آن را افزایش داد و برای نیازهای کشور از آن استفاده ی بهتر و برتر کرد». کاروان شعر در کشور با سرعت، دقت و جهت گیری درست به پیش می رود ؛ با استمرار این حرکت، کشورِ عزیزِ ایران باردیگر هدیه ای ارزشمند به تمدن و فرهنگ جهانی و خصوصاً این منطقه، اهدا خواهد کرد. شعر علاوه بر اینکه ظرفی برای بیان احساس شاعرانه است باید در خدمت ارزشها باشد و شاعر در عمل به وظیفه و مسئولیت خود، این نعمت بزرگ الهی را در خدمت به دین، اخلاق، انقلاب و معرفت افزایی قرار دهد. شعر می تواند به "معرفت دینی و اخلاق مردم" و "حرکت انقلابی ملت" خدمت کند و این کار حتی با یک یا دو بیت شعر انقلابی،‌اخلاقی و معرفتی در یک غزل محقق می شود و تأثیر می گذارد. قالب شعر نمی تواند نسبت به مسائل موجود کشور بی تفاوت باشد یا از آن صرف نظر کند. + خاندان شهید رابع اصطهباناتی : پدر وی «ملاعبدالمحسن» فرزند مرحوم «ملاباقر» فرزند «ملا سراج الدین» بود و پدر و جد پدری اش در جرگه افرادی بودند که در زمان حمله افغانها به اصطهبان، کشته شدند.[۱] تحصیل : وی در ۱۲ سالگی با راهنمایی دایی‌اش به شیراز رفت و هشت سال در مدرسه منصوریه درس خواند. در سال ۱۲۴۶ به تهران رفت و شاگرد استادانی مانند آقا علی حکیم (مدرس)، محمدرضا حکیم قمشه‌ای، میرزا ابوالحسن جلوه، ملاعلی کنی، سید مهدی قزوینی نجفی و مولی محمدتقی هروی بود. در سال ۱۲۵۸ دوباره به شیراز رفت. به علت درگیری با قوام الملک (حاکم وقت فارس) به سامرا تبعید شد و در درس میرزای شیرازی شرکت کرد و از او اجازه اجتهاد گرفت. پس از فوت میرزای شیرازی به نجف رفت و حوزه فلسفی آنجا را پایه‌گذاری کرد. او علوم مختلف از جمله فقه و احکام را با زبان شعر بیان می‌کرد و رساله احکام دین او مشتمل بر هزار بیت شعر بود. در ریاضی و شاخه‌های آن دستی داشت و مقالات مختلفی در این زمینه از او مانده است. در پزشکی بیشتر به پیشگیری و رعایت بهداشت و نظافت محیط توجه داشت و می‌گفت: «من رسماً طبیب نیستم، ولی هزاران تن را به طریق بهداشت معالجه قطعی کرده‌ام.»[۲] علامه امینی او را به جهت آنچه «نبوغ علمی» خوانده «شکافنده هسته علم و پیشتاز میدان دانش» معرفی کرده‌است.[۳] زندگی‌نامه : آیت الله اصطهباناتی در سال ۱۲۵۸ ش با دختر سید محمد حسن لاریجانی ازدواج کرد. همسرش در سال ۱۲۷۹ درگذشت. وی فرزندی به نام شیخ محمد تقی روانشاد ملقب به فیلسوف روانشاد دارد که از مجموع افکار و اندیشه‌های پدرش بخشی به همت وی با عنوان «شمه‌ای از آثار شهید رابع» تهیه و منتشر شده است. سرانجام وی در دفاع از مشروطه و رهبری قیام مردم شیراز در سال ۱۳۲۶ برابر با ۱۷ اسفند ۱۲۸۶ شهید شد و در باغ غزل حافظیه به خاک سپرده شد. آثار : احکام الدین[۴] رساله حدوث عالم[۵] مجمع المسائل[۶] رساله شمس التصاریف رساله جوابیه شاگردان : محمدجعفر آل کاشف‌الغطاء، محمدحسین غروی اصفهانی، محمدحسین کاشف‌الغطاء، هبةالدین شهرستانی، میرزا عبدالحسین ذوالریاستین، سید محمدحسن نجفی قوچانی (آقا نجفی قوچانی)، علی‌اکبر حکمی یزدی قمی، غلامرضا یزدی، سید ابراهیم حسینی اصطهباناتی (میرزا آقای شیرازی)، زین‌العابدین اسدالله مهربانی سرابی، آقا نجفی قوچانی، غلامرضا فقیه خراسانی. ----------------------------------------- پانویس : شهید رابع، آیت‌الله محمدباقر اصطهباناتی عالم مشروعه خواه، نویسنده : محمد جواد اسلامی، با تلخیص، ص۲۵–۲۷. شهید رابع، ص ۴۰ و ۴۱. شهیدان راه فضیلت، ص ۵۱۲. رساله‌ای منظوم در احکام و فرایض که هزار بیت است. در موضوع جهان هستی، حکمت و فلسفه. رساله عملیه و دربردارنده فتواهای او. منابع شبکه اطلاع‌رسانی اجتهاد جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج۷، نشر معروف، قم: ۱۳۷۸.

نظرسنجی

این سایت از دیدگاه شما...؟