ما را دنبال کنید

جستجوگر

ورودی انجمن ادبی

عضویتِ سایت و انجمن

آلبومهای نماهنگها

آپلودها

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 394
  • کل نظرات : 363
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 4
  • تعداد اعضا : 444
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 7
  • بازديد ديروز : 698
  • بازديد کننده امروز : 4
  • بازديد کننده ديروز : 170
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل ديروز: 2
  • بازديد هفته : 7
  • بازديد ماه : 9,079
  • بازديد سال : 96,543
  • بازديد کلي : 1,460,223
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 3.147.52.8
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

کدهای اختصاصی

گرد هم آئی هفتگی


بر بلندای دارالإماره رفته‌ای تا کجا را ببینی؟
رفته‌ای تا که از آفرینش ابتدا انتها را ببینی؟

ای وفای به عهدت مسجّل، آسمان پشت چشمت معطّل 
بهتر از هر کسی می‌توانی راز قالوا بلی را ببینی
 
خنده کن تا ملائک بخندند، حلقه‌ی عشق دورت ببندند 
حوریان در طوافت بچرخند، صف به صف انبیا را ببینی 

جمع مستقبلین‌ات بنازم، صف‌به‌صف مؤمنین‌ات بنازم 
بهتر از این کجا می‌توانی مرحبا مرحبا را ببینی؟

اندکی صبر کن ای سر سرخ، اندکی بیشتر بر بدن باش
غرق شو در ولیِّ خداوند، تا مقام فنا را ببینی

چشم می‌بندی و چشم دل را می‌گشایی بر آن سوی هستی
خوش به حالت اگر می‌توانی روی ماه خدا را ببینی 

کوفیان تا ابد شرمگین‌اند، چشم‌ها ریخته بر زمین‌اند 
رفته‌ای بر بلندای این شهر، تا کدام آشنا را ببینی؟

دربدر، چشم‌های قشنگت، در پی چشم‌های حسین است
رفته‌ای شاید از این بلندی، مکّه تا کربلا را ببینی؟

بس که شخصیّتی بی‌بدیلی، مُسلِم روزگار عقیلی
می‌توانی از این منظرِ سرخ، آن سوی ماجرا را ببینی 

آن عطش‌رود آبی فرات است، تشنه‌لب این طرف کائنات است
پلک‌ها را کمی بازتر کن، تا که موجِ بلا را ببینی 

خیمه‌گاهِ خدا غرق آه است، تیغ‌ مشغول قتل و گناه است
 قد بکش تا بریده‌بریده، گودی قتلگا‌ را ببینی
 
علقمه غرق شد در ابالفضل، کربلا شد سراسر ابالفضل
دست‌ها را کمی سایبان کن، تا که دست‌ وفا را ببینی 

داغ در کربلا بی‌حساب است، تیر دنبال قلب رباب است
چشم‌ها را ببر پشت خیمه، تا که زیر عبا را ببینی 

موجِ سرخِ بلایی می‌آید، روزِ بی انتهایی می‌آید 
زودتر جان بده تا مبادا، ماهِ در بوریا را ببینی 

صبر کن لشکرِ سر بیاید، روز تنهایی‌ات سر بیاید 
صبر کن مرد تنهای کوفه! لشکرِ سرجدا را ببینی 

چند روزی تحمّل کن ای مرد، تا کمی بگذرد این غم و درد
کاروانی به کوفه بیاید، خنده‌ی بچه‌ها را ببینی

عاتکه دخترت که شهید است، دختر دیگرت که اسیر است
خنده کن تا جلوتر بیاید، خار در دست و پا را ببینی

صبر کن تیغ‌ها جان بگیرند، انتقام شهیدان بگیرند 
صاحب‌الامر از ره بیاید، دستِ مشکل‌گشا را ببینی

✍️ #ایوب_پرنداور

برچسب ها

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

نظرات ارسال شده


  1. احمد جعفری :

    تحلیل بند پنجم ازمسمط زیبای حضرت مسلم سروده استاد ایوب پرندآور


    اندکی صبر کن ای سر سرخ ،
    اندکی بیشتر بر بدن باش

    غرق شو در ولی خداوند
    تا مقام فنا راببینی

    واژه مرکب (سر سرخ )( موصوف وصفت) ایهام دارد
    ازیک طرف مفهوم سرخونین رادربردارد
    ازسویی مفهوم داستان عرفانی عقل سرخ را تداعی میکند!
    همچنین سر را میتوان کنایه ازاندیشه دانست؛
    عقل سرخ ؛ نام داستانی عرفانی نوشته شیخ شهاب الدین سهروردی( شیخ اشراق ) است که جوانی سرخ موی عقل کل محسوب میشود!
    ای اندیشه سرخ ای عقل کل تو سراین جماعت و جماعت به منزله بدن هستند!
    اندکی صبر کن وازاین بدن جدا مشو، ازاین مردم جدا مشو؛ سرکه نباشد بدن هیچ ارزشی ندارد
    مسلم سر سرخ این جماعت است
    رهبر کامل عقل این جماعت است
    اندکی صبر کن شاید حتی یکنفر هم که شده به دست تورستگارشو ؛

    ای سر سرخ با رسیدن به مقام فنا میبایست در ولی خداوند غرق شوی،
    ولیِ خدا عین دریاست؛ به وسعت دریاست که مردان سالک دراوغرق میشوند
    مانند غرق شدن آیت الله شهید دستغیب دردریای وجود آیت الله محمدجواد انصاری همدانی! مرحوم استاد کریم محمود حقیقی میفرمودند یک روز در همدان در محضر ودرمنزل آیت الله انصاری همدانی بودیم؛ شهید دستغیب از استاد انصاری همدانی خواهش کرد برای رسیدن به مقام فنا دستش رابگیرد !
    هنگامیکه شهید دستغیب برای تجدید وضو از اتاق خارج شد آیت الله انصاری فرمودند: این سید نمیداند که با شهادت به مقام فنا خواهدرسید

    (خبرشهادت شهید دستغیب دردهه چهل توسط آیت الله انصاری همدانی به دوستان داده میشود؛ تقریبا بیست سال از خبر تا شهادت فاصله است)!

    شاعر ؛ مسلم رابه صبر دعوت میکند نتیجه و پاداش صبر غرق شدن دردریای وجود ولیِ خداست

    احمد جعفری اصل - استهبان


  1. هانی : درود بر شما
    شکلکشکلک

گردهم آئی هفتگی

شاعران انجمن

درباره ما

سلام به سایت ادبی شهید رابع استهبان خوش آمدید. محتوای این سایت و انجمن ادبی آن سروده ها و مطلب های ادبی ارسال شده جمعی از فرهیختگان و شاعران گرامی است؛ شماهم به این جمع بپیوندید و مطلب هاو نظرهای ارزشمند خود را برای دیگران وبرای بهینه سازی سایت ارسال کنید. استفاده از اشعار با درج لینک و نام شاعر آزاد است. امام صادق(ع) فرمودند : ما قالَ فینا قائِلُ بَیْتَ شِعْرٍ حَتّی یُؤَ یِّـدَ بِرُوحِ الْقُدُسِ : هیچ شاعر ی در حق ما شعر نگفت مگر اینکه با روح قدسی تایید و یاری شد: وسایل الشیعه ، ج 1 ص 467) مقام‌ معظم رهبري، حضرت آيت‌الله العظمي امام خامنه‌ای فرمودند : «شعر، ثروتی ملی، عظیم و پر ثمر برای کشور است» و «باید با ایجاد این ثروت بزرگ روز به روز آن را افزایش داد و برای نیازهای کشور از آن استفاده ی بهتر و برتر کرد». کاروان شعر در کشور با سرعت، دقت و جهت گیری درست به پیش می رود ؛ با استمرار این حرکت، کشورِ عزیزِ ایران باردیگر هدیه ای ارزشمند به تمدن و فرهنگ جهانی و خصوصاً این منطقه، اهدا خواهد کرد. شعر علاوه بر اینکه ظرفی برای بیان احساس شاعرانه است باید در خدمت ارزشها باشد و شاعر در عمل به وظیفه و مسئولیت خود، این نعمت بزرگ الهی را در خدمت به دین، اخلاق، انقلاب و معرفت افزایی قرار دهد. شعر می تواند به "معرفت دینی و اخلاق مردم" و "حرکت انقلابی ملت" خدمت کند و این کار حتی با یک یا دو بیت شعر انقلابی،‌اخلاقی و معرفتی در یک غزل محقق می شود و تأثیر می گذارد. قالب شعر نمی تواند نسبت به مسائل موجود کشور بی تفاوت باشد یا از آن صرف نظر کند. + خاندان شهید رابع اصطهباناتی : پدر وی «ملاعبدالمحسن» فرزند مرحوم «ملاباقر» فرزند «ملا سراج الدین» بود و پدر و جد پدری اش در جرگه افرادی بودند که در زمان حمله افغانها به اصطهبان، کشته شدند.[۱] تحصیل : وی در ۱۲ سالگی با راهنمایی دایی‌اش به شیراز رفت و هشت سال در مدرسه منصوریه درس خواند. در سال ۱۲۴۶ به تهران رفت و شاگرد استادانی مانند آقا علی حکیم (مدرس)، محمدرضا حکیم قمشه‌ای، میرزا ابوالحسن جلوه، ملاعلی کنی، سید مهدی قزوینی نجفی و مولی محمدتقی هروی بود. در سال ۱۲۵۸ دوباره به شیراز رفت. به علت درگیری با قوام الملک (حاکم وقت فارس) به سامرا تبعید شد و در درس میرزای شیرازی شرکت کرد و از او اجازه اجتهاد گرفت. پس از فوت میرزای شیرازی به نجف رفت و حوزه فلسفی آنجا را پایه‌گذاری کرد. او علوم مختلف از جمله فقه و احکام را با زبان شعر بیان می‌کرد و رساله احکام دین او مشتمل بر هزار بیت شعر بود. در ریاضی و شاخه‌های آن دستی داشت و مقالات مختلفی در این زمینه از او مانده است. در پزشکی بیشتر به پیشگیری و رعایت بهداشت و نظافت محیط توجه داشت و می‌گفت: «من رسماً طبیب نیستم، ولی هزاران تن را به طریق بهداشت معالجه قطعی کرده‌ام.»[۲] علامه امینی او را به جهت آنچه «نبوغ علمی» خوانده «شکافنده هسته علم و پیشتاز میدان دانش» معرفی کرده‌است.[۳] زندگی‌نامه : آیت الله اصطهباناتی در سال ۱۲۵۸ ش با دختر سید محمد حسن لاریجانی ازدواج کرد. همسرش در سال ۱۲۷۹ درگذشت. وی فرزندی به نام شیخ محمد تقی روانشاد ملقب به فیلسوف روانشاد دارد که از مجموع افکار و اندیشه‌های پدرش بخشی به همت وی با عنوان «شمه‌ای از آثار شهید رابع» تهیه و منتشر شده است. سرانجام وی در دفاع از مشروطه و رهبری قیام مردم شیراز در سال ۱۳۲۶ برابر با ۱۷ اسفند ۱۲۸۶ شهید شد و در باغ غزل حافظیه به خاک سپرده شد. آثار : احکام الدین[۴] رساله حدوث عالم[۵] مجمع المسائل[۶] رساله شمس التصاریف رساله جوابیه شاگردان : محمدجعفر آل کاشف‌الغطاء، محمدحسین غروی اصفهانی، محمدحسین کاشف‌الغطاء، هبةالدین شهرستانی، میرزا عبدالحسین ذوالریاستین، سید محمدحسن نجفی قوچانی (آقا نجفی قوچانی)، علی‌اکبر حکمی یزدی قمی، غلامرضا یزدی، سید ابراهیم حسینی اصطهباناتی (میرزا آقای شیرازی)، زین‌العابدین اسدالله مهربانی سرابی، آقا نجفی قوچانی، غلامرضا فقیه خراسانی. ----------------------------------------- پانویس : شهید رابع، آیت‌الله محمدباقر اصطهباناتی عالم مشروعه خواه، نویسنده : محمد جواد اسلامی، با تلخیص، ص۲۵–۲۷. شهید رابع، ص ۴۰ و ۴۱. شهیدان راه فضیلت، ص ۵۱۲. رساله‌ای منظوم در احکام و فرایض که هزار بیت است. در موضوع جهان هستی، حکمت و فلسفه. رساله عملیه و دربردارنده فتواهای او. منابع شبکه اطلاع‌رسانی اجتهاد جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج۷، نشر معروف، قم: ۱۳۷۸.

نظرسنجی

این سایت از دیدگاه شما...؟