گرد هم آئی هفتگی
ما نداريم بجز بال و پر سوخته اي
ديده اي اشك فشان و جگر سوخته اي
داغ باغي گل پر پر شده داريم به دل
سوزهائي همه اخگر شده داريم به دل
آي مردم نكند كار به جائي برسد
كه پس از لطف خداوند بلائي برسد
نكند خصم ز اسلام بگرداند مان
چرخش چرخۀ ايام بچرخاندمان
اي بسيجي نگران باش كه خوابت نبرد
آب از چشمه بجو تا كه سرابت نبرد
نكند ارزش ايثار تو كمرنگ شود
دشمنت حمله ور از جبهه فرهنگ شود
نكند از ره ايثار جدا سازدمان
و خجالت زده نزد شهدا سازدمان
نقل هر آينه هر چند كه افسانه ماست
خصم باز آمده اي دوست و در خانه ماست
گر چه از دست تو اي شير علم بگرفته ست
جوهر خون تو ديده است و قلم بگرفته ست
نكند بر لب ما مُهر تَغافُل بزنند
نا كسان در همه جا طبل تَساهُل بزنند
سر بر آردند ز هر گوشه شغالان پليد
خرده گيرند به جانبازي شيران شهيد
به كدامين هنر آن بي هنران مي نازند
كه چنين بهر غنيمت به جلو مي تازند
خارج از خط امامند نه در خط امام
پي تسقيط نظامند نه تثبيت نظام
سهمتان در شب ديجورچه بوده ست اي قوم
كه شعف كرده شما ر ا همه سر مست اي قوم
بر گرفتيد همه تيشه آزادي را
كه برآريد ز جا ريشه آزادي را
خصم خصم است به هرجا در سازش مزنيد
حرف با دشمن دين از سر سازش مزنيد
ننگ مان باد به اميال خسان تن بدهيم
ز پي نان ، شرف خويش به دشمن بدهيم
مرگمان باد اگر از شهدا دست كشيم
و اگر از خلف روح خدا دست كشيم
اينقدر تيشه به فرهنگ بسيجي مزنيد
زخم كاري به دل تنگ بسيجي مزنيد
در بنا گوش فلك نعره قانون مكشيد
بهر غارت زدگان طرح شبيخون مكشيد
ما چو تيغيم برون آمده در مشت ولي
مي خروشيم به يك ضربه سر انگشت ولي
گر ولي امر كند جمله كفن مي پوشيم
جام اگر زهر بود از كف او مي نوشيم
خـون ثارالهي اندر رگمان مي جوشـد
هر بسيجي به ره عشق ز جان می کوشد
صبر اين قشر جگر سوخته حدي دارد
سوز پروانه پر سوخته حدي دارد
تا كه چاووش شرف گرم ثنا خواني ماست
هر دم آماده ي طغيان دل طوفاني ماست
علي اكبر شجعان از استهبان
برچسب ها ولی امر کندکفن می پوشیماشک فشانخصماخگرچرخشچرخۀ ایامای بسیجینگرانخوابت نبردجبهه فرهنگخجالت زدهعلم بگرفتهمُهر تغافلناکسانتساهلشغالان پلیدجانبازیشیران شهید
نظرات ارسال شده