ما را دنبال کنید

جستجوگر

ورودی انجمن ادبی

عضویتِ سایت و انجمن

آلبومهای نماهنگها

آپلودها

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 392
  • کل نظرات : 363
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 7
  • تعداد اعضا : 443
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 294
  • بازديد ديروز : 444
  • بازديد کننده امروز : 124
  • بازديد کننده ديروز : 180
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل ديروز: 2
  • بازديد هفته : 1,155
  • بازديد ماه : 3,877
  • بازديد سال : 91,341
  • بازديد کلي : 1,455,021
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 3.144.140.151
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

گرد هم آئی هفتگی


از عرش به نور حق اشارت کردند
برگلشن سبزدین نظارت کردند

درچشمه ی شوق دیدن روی حسین
قدسی نفسان غسل زیارت کردند

شادی زهرا

برخیز سروش غیب خواند ما را
انفاس سحر زنده کند دل ها را

تکمیل کنید روز میلاد حسین
با یک صلوات،شادی زهرا را

سیدهاشم وفایی


ادامه مطلب


با گرامیداشت یاد سید آزادگان شهید ابوترابی و شهدای غریب آزاده ؛
تقدیم به آزادگان صبور و قهرمان

خسته ، با چشم تر پرستو ها
آمدند از سفر پرستوها

سالها دوختند چشمم را
منتظر پشت در پرستوها

داشتند از جفای بعثی ها
زخم ها روی پر پرستوها

با سپاه ستم درافتادند
در میان خطر پرستوها

خم نکردند در قفس حتی-
پیش دشمن کمر پرستوها

با شکیبائی و شرف کردند
شام ما را سحر پرستو ها

آمدند و دوباره آوردند
از بهاران خبر پرستوها

آتش اشتیاق را کردند
در وطن شعله ور پرستوها

نغمه دلنشین آزادی
جمله دادند سر پرستوها

با مسرت به لانه برگشتند
بامداد ظفر پرستوها

باغبان رفته بود وقتی که
آمدند از سفر پرستوها



محزون اصطهباناتی
کانال رسمی اشعار علی اکبر شجعان
https://telegram.me/mahzoon_shajaan


ادامه مطلب




دادار برگزیده تو را...


گرچـون نسـيم بر دل تنگم گـذر كني

مثـل بهــار باغ مرا پر ثمـر كنـي

پَرمي كشم چو ذرّه و خورشيد مي شوم
از مرحمت دمي كه به حالم نظر كني

يخ بسـته است بركۀ چشمم ولـي ز مهر
لطفي نما كه چشم مرا شعله ور كني

گيـرند رنگ و بوي خراسـان الي الأ بَد
تا يك نفـس به كشور دلها سفر كني

بر پا دوباره شـور نشـابور مي شـود
آن دم كه از ديـارِ خيـالم گذر كني

دادار برگزيـده تو را تا كـه از كَـرَم
راهِ قضـا ببنـدي و كارِ قَـدَر كنـي

صبح مرا به نور رخت روشنی دهی
شام مرا به شـوق وصالت سحـر كني

تا نام دلنشـين تو را منتشـر كنــم
ناي ني ام دهي و به كامم شكر كني

تا چتـر نـور بر همـه عالـم بگستري
گاهي نظر به چهرۀ شمس و قمر كني

باران نـور ! نيمـه شبي بر دلـم ببـار
شـايد خليـج چشـم مرا پر گهر كني

علي اكبر شجعان.
استهبان


ادامه مطلب



امام و مقتدا علي // وصي مصطفي علي


از آسمان كوفه غم مي بارد امشب
دست ستم بذر عزا مي كارد امشب

شير خدا حال عجيبي دارد‌‌‌ امشب
در خون‌ نمـازش را بجا مي ‌آرد‌ امشب


ز كوفيان بي‌وفا // رسيده بر علي // جفا آه و وا ويلا


شاهي كه در اوج غم وغربت شبانه
در خلوت شبهــاي كوفه مخفيانه
قوت ضعيفـان مي نهاده روي شانه
واز ديدگانش اشك غم بوده روانه

نمي كند چرا دگر // ميان كوچه ها گذر // آه و وا ويلا


مولاي ما استاد جبريل امين بود
معناي دين سرمایه ی اهل يقين بود
او سـاقي كوثر امام المتقين بود
آئــينه ی ‌ يزدان اميـرالمؤمنيــن بود

عزيز مكه و منا // شده شهيد از جفا // آه و واويلا


مولاي ما تــاج ولايت را به سر داشت
هر چنـد از امت به دل خون جگـر داشت
خار جفا از كوفيان در چشم تر داشت در
اوج قدرت هم به مسكينان نظر داشت

ميان ناله ی سحر // به آسمان كشيده پر // روح عدالت


تا از نيــام فتنه تيغ كين برون شـد
دامــان محراب عبـادت لاله گون شـد
چشم يتيمان علي درياي خون شد
واز آه زينب چرخ گردون بي سكون شد

غمين شده دل همه // عزا گرفته فاطمه // براي زينب


افتاده از غم لرزه بر اركـان ايمـان
چتـر عزا ســايه زده بر عرش رحمــان
قرآن ناطق كشته شددر ماه قرآن
گرديده مظلومي به يك مظلومه مهمان

در آسمان و در زمين // بپاست بهر شاه دين // عزا و ماتم

صوت علي در كوفه ديگر گشته خاموش
شد ازغم هجــر علي كعبه سيه پوش
بــانگ رحيــل مرتضي آيـد ز چـــاووش
بهر شهادت شير حق وا كرده آغوش


گويد به محراب دعا // فُزتُ و رب الكعبه را // آه و واويلا


از تيــغ ابن ملجــم دون ستمگر
شق القمـر شد فرق نوراني حيـدر
عدل مجسم امشب افتاده به بستر
ختم رسل زانوي غم بگرفته در بر


با فرق بشكسته علي // بار سفر بسته علي // بسوي زهرا


نورنماز و روح قرآن،باغ احساس
آن قهرمان بدر وخيبر ، اشجع الناس
مي گويد از جور خزان با گلشن ياس
دست حسينش مي نهد در دست عباس

كه در زمين كربلا // حسين را مكن رها // آه و واويلا


شاعر:
علی اکبر شجعان

استهبان سایر نوحه ها


ادامه مطلب

 

به نام خدا

اَلسّلام عَلَیکَ یااَباجَعفَر یا مُحَمَّدِ اِبنِ عَلی باقِرِ عِلمِ النَّبیّینَ

مِنَ الأوَّلینَ وَالآ خِرین

دوبیتی

بیا، بیا، بشنو از زبانِ آبِ فُرات

که من هنوز بگریم به کُشته ی عَبَرات

هماره یاد کنم از حسین(ع) و آلِ حسین(ع)

به جانِ باقر و زُوّارِ کربلا صَلَوات

---------

غزل

سَحَر به کِلکِ ولایَت نوشت علم وکمال

به نامِ حضرتِ باقر، به اِذنِ جَلَّ جَلال

سَحَر به معنیِ فرخنده بامدادِ اَلَست

طُلوعِ نورِ فروزنده ی مُحَمَّد(ص) و آل

دریغ و درد که اهل ستم کمر بستند

پَیِ خموشیِ انوارِ خالقِ مُتعال

کُجا خَموش شود نورِ خالقِ اکبر؟

نمادِ کربُ بلا شاهِد اَست و جنگ وجدال

امامِ پنجم، ای باقرِ علومِ نبی(ص)،

که خلق از تو بُوَد در مقامِ استدلال،

خدای خواست که باشی به کربلای حسین(ع)،

میانِ این همه ضلم و فساد و حُزن و مَلال

مدینه، مکّه و اوضاعِ بزم و کوفه و شام،

تو را بسوخت جگر زین هجوم و استقبال

زِ تشنه کامیِ اهلِ حَرَم وَ بی تابی،

چه شد به حالِ تو ای داغدارِ نیک خصال؟!

چه حالی داشتی آن دَم که عَمّه ات، زینب(س)؟!،

به قتلگاهِ برادر زِ داغ رفت از حال!

زِ قتلِ اکبر و عبّاس و اصغر و قاسم،

چه اشکها که فشاندی زِ دیده مالا مال!

به قتلگاه که دیدی حسین(ع) به خون غلطان!،

زدندند آتشِ سوزنده بر خیامِ حَرَم!،

که سوخت ساحتِ عرشِ خدا، بدین مِنوال

جنابِ حضرتِ سجّاد و حلقه ی زنجیر!،

چه شد تورا زِ همه کینه های اهلِ ضَلال؟!

چه شد به حالِ تو خاکَم به سر زِ طشتِ طلا!،

زِ خیزرانِ یزیدِ لعینِ پَستِ فِعال

خدا به حقِّ حُسَین(ع)«شعله»را مُوفّق کن

پذیر عَرضه ی لَبَّیک را به یُمنِ وصال

حاج محمد شعله - استهبان


ادامه مطلب

گردهم آئی هفتگی

شاعران انجمن

درباره ما

سلام به سایت ادبی شهید رابع استهبان خوش آمدید. محتوای این سایت و انجمن ادبی آن سروده ها و مطلب های ادبی ارسال شده جمعی از فرهیختگان و شاعران گرامی است؛ شماهم به این جمع بپیوندید و مطلب هاو نظرهای ارزشمند خود را برای دیگران وبرای بهینه سازی سایت ارسال کنید. استفاده از اشعار با درج لینک و نام شاعر آزاد است. امام صادق(ع) فرمودند : ما قالَ فینا قائِلُ بَیْتَ شِعْرٍ حَتّی یُؤَ یِّـدَ بِرُوحِ الْقُدُسِ : هیچ شاعر ی در حق ما شعر نگفت مگر اینکه با روح قدسی تایید و یاری شد: وسایل الشیعه ، ج 1 ص 467) مقام‌ معظم رهبري، حضرت آيت‌الله العظمي امام خامنه‌ای فرمودند : «شعر، ثروتی ملی، عظیم و پر ثمر برای کشور است» و «باید با ایجاد این ثروت بزرگ روز به روز آن را افزایش داد و برای نیازهای کشور از آن استفاده ی بهتر و برتر کرد». کاروان شعر در کشور با سرعت، دقت و جهت گیری درست به پیش می رود ؛ با استمرار این حرکت، کشورِ عزیزِ ایران باردیگر هدیه ای ارزشمند به تمدن و فرهنگ جهانی و خصوصاً این منطقه، اهدا خواهد کرد. شعر علاوه بر اینکه ظرفی برای بیان احساس شاعرانه است باید در خدمت ارزشها باشد و شاعر در عمل به وظیفه و مسئولیت خود، این نعمت بزرگ الهی را در خدمت به دین، اخلاق، انقلاب و معرفت افزایی قرار دهد. شعر می تواند به "معرفت دینی و اخلاق مردم" و "حرکت انقلابی ملت" خدمت کند و این کار حتی با یک یا دو بیت شعر انقلابی،‌اخلاقی و معرفتی در یک غزل محقق می شود و تأثیر می گذارد. قالب شعر نمی تواند نسبت به مسائل موجود کشور بی تفاوت باشد یا از آن صرف نظر کند. + خاندان شهید رابع اصطهباناتی : پدر وی «ملاعبدالمحسن» فرزند مرحوم «ملاباقر» فرزند «ملا سراج الدین» بود و پدر و جد پدری اش در جرگه افرادی بودند که در زمان حمله افغانها به اصطهبان، کشته شدند.[۱] تحصیل : وی در ۱۲ سالگی با راهنمایی دایی‌اش به شیراز رفت و هشت سال در مدرسه منصوریه درس خواند. در سال ۱۲۴۶ به تهران رفت و شاگرد استادانی مانند آقا علی حکیم (مدرس)، محمدرضا حکیم قمشه‌ای، میرزا ابوالحسن جلوه، ملاعلی کنی، سید مهدی قزوینی نجفی و مولی محمدتقی هروی بود. در سال ۱۲۵۸ دوباره به شیراز رفت. به علت درگیری با قوام الملک (حاکم وقت فارس) به سامرا تبعید شد و در درس میرزای شیرازی شرکت کرد و از او اجازه اجتهاد گرفت. پس از فوت میرزای شیرازی به نجف رفت و حوزه فلسفی آنجا را پایه‌گذاری کرد. او علوم مختلف از جمله فقه و احکام را با زبان شعر بیان می‌کرد و رساله احکام دین او مشتمل بر هزار بیت شعر بود. در ریاضی و شاخه‌های آن دستی داشت و مقالات مختلفی در این زمینه از او مانده است. در پزشکی بیشتر به پیشگیری و رعایت بهداشت و نظافت محیط توجه داشت و می‌گفت: «من رسماً طبیب نیستم، ولی هزاران تن را به طریق بهداشت معالجه قطعی کرده‌ام.»[۲] علامه امینی او را به جهت آنچه «نبوغ علمی» خوانده «شکافنده هسته علم و پیشتاز میدان دانش» معرفی کرده‌است.[۳] زندگی‌نامه : آیت الله اصطهباناتی در سال ۱۲۵۸ ش با دختر سید محمد حسن لاریجانی ازدواج کرد. همسرش در سال ۱۲۷۹ درگذشت. وی فرزندی به نام شیخ محمد تقی روانشاد ملقب به فیلسوف روانشاد دارد که از مجموع افکار و اندیشه‌های پدرش بخشی به همت وی با عنوان «شمه‌ای از آثار شهید رابع» تهیه و منتشر شده است. سرانجام وی در دفاع از مشروطه و رهبری قیام مردم شیراز در سال ۱۳۲۶ برابر با ۱۷ اسفند ۱۲۸۶ شهید شد و در باغ غزل حافظیه به خاک سپرده شد. آثار : احکام الدین[۴] رساله حدوث عالم[۵] مجمع المسائل[۶] رساله شمس التصاریف رساله جوابیه شاگردان : محمدجعفر آل کاشف‌الغطاء، محمدحسین غروی اصفهانی، محمدحسین کاشف‌الغطاء، هبةالدین شهرستانی، میرزا عبدالحسین ذوالریاستین، سید محمدحسن نجفی قوچانی (آقا نجفی قوچانی)، علی‌اکبر حکمی یزدی قمی، غلامرضا یزدی، سید ابراهیم حسینی اصطهباناتی (میرزا آقای شیرازی)، زین‌العابدین اسدالله مهربانی سرابی، آقا نجفی قوچانی، غلامرضا فقیه خراسانی. ----------------------------------------- پانویس : شهید رابع، آیت‌الله محمدباقر اصطهباناتی عالم مشروعه خواه، نویسنده : محمد جواد اسلامی، با تلخیص، ص۲۵–۲۷. شهید رابع، ص ۴۰ و ۴۱. شهیدان راه فضیلت، ص ۵۱۲. رساله‌ای منظوم در احکام و فرایض که هزار بیت است. در موضوع جهان هستی، حکمت و فلسفه. رساله عملیه و دربردارنده فتواهای او. منابع شبکه اطلاع‌رسانی اجتهاد جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج۷، نشر معروف، قم: ۱۳۷۸.

نظرسنجی

این سایت از دیدگاه شما...؟