گرد هم آئی هفتگی
گشته خزان بهار و گلها رها در آتش
آتش ميان خيمه يا خيمه ها در آتش
در اوج تشنه كامي با ديده اي چو دريا
طفلي غمين پدر را مي زد صدا در آتش
رفته همه خيام آل علي به غارت
اي واي از اين مصيبت
اي واي از اين مصيبت
طوفان تير و نيزه از هر طرف وزان است
لرزان چو بيد مجنون دلهاي كودكان است
مرغان پرشكسته آواره در بيابان
راهي نمانده وقتي آتش در آشيان است
رفته همه خيام آل علي به غارت
اي واي از اين مصيبت
اي واي از اين مصيبت
وقتي ستاره ها را كشتند لشكر شب
يك تك ستاره سوسو مي زد در آتش تب
وقتي سپاه ظلمت رو سوي خيمه ها كرد
افزوده شد دوباره داغي به داغ زينب
رفته همه خيام آل علي به غارت
اي واي از اين مصيبت
اي واي از اين مصيبت
درياي غم ندارد در كربلا كناره
بسته به روي زينب اي واي راه چاره
شب چادرش كشيده خفته بخون سپيده
رخشان به روي نيزه هفتاد و دو ستاره
رفته همه خيام آل علي به غارت
اي واي از اين مصيبت
اي واي از اين مصيبت
روشن نموده آتش شام سياه زينب
قلب فلك گرفته از دود آه زينب
خورشيد سر به زير پر برده چونكه ديده
بي سر ميان مقتل افتاده ماه زينب
رفته همه خيام آل علي به غارت
اي واي از اين مصيبت
اي واي از اين مصيبت
باد خزان وزيده بر باغي از اقاقي
ديگر گلي براي زينب نمانده باقي
دريا دراين حوالي آتش به روي لبها
افتاده مشك زخمي افتاده دست ساقي
رفته همه خيام آل علي به غارت
اي واي از اين مصيبت
اي واي از اين مصيبت
علی اکبر شجعان ـ استهبان
محزون اصطهباناتی, [۰۱.۱۰.۱۷ ۱۹:۵۸]
برچسب ها مصیبتعظماشام غریبانخزان بهاردر آتشمیان خیمهتشنه کامیآل علیای وایطوفانکودکانپرشکستهآشیانکشتندلشکر شبسوسوغارت رفتهدریای غم
نظرات ارسال شده