گرد هم آئی هفتگی
تقدیم به یاسِ کبودِ زینب
تب داغ تنت سوزانده مرجانهای دریا را
ودر آغوش دریا بُرده ماهی های زیبا را
رخ نیلی ترین یاس کبو د گلشن احمد
کجا درمان کنددیگر مزاب قلب مولا را
ببین تبخیر اقیانوس وداغ زخم مروارید
فقط افشا کند دیوارو در شاید معمارا
صدف در زیر سنگِ چنگِ خرچنگی شکست و آه
به خون غلطانده مروارید سبز مرد تنها را
رخش نارنجی رنگین کمان شعلۀ جاری
نگاهش بی رمق گم کرده ردّ مردِ تنها را
میان کوچه می ریزد تنش بر شانۀ دیوار
وباخود می برد امواج دریا روحِ زهرا را
میان کوچه باهر جذر ومدّ تشنه می نالد
ودستش پیچکی پیچیده دستان مسیحا را
ز دریا دور می گردد درون سینه می گرید
و آهش می زند آتش تمام دشت وصحرا را
کنارِ تُنگِ خالی ماهیانِ تشنه سر در گم
اسیر چشمۀ اشکی که می دُزدد تماشا را
به خود می پیچداین یاس کبود از زخم پی در پی
پرستاری چو زینب می کند تیمار زهرا را
صدای گریه های بی صدا در سینه می میرد
به زردی می برد سُرخابی گلبر گِ گلها را
نگاهِ ماهیان در طور غم بی ماه وبی مهتاب
کجا دستی ببافد گیسوان سبز طوبا را
وکم کم از نفس افتاده این چشمان بی باران
که بر پیشانیش... طوفان تب آورده سرما را
نفس در راه رفتن گاه گاهی باز می ماند
کبودی می رود پایان دهدسیمای زیبا را
برچسب ها یاس کبودگریه زینبرخ نیلیگلشن احمدمزاب قلبقلب مولازخم مرواریددیوارو درمرد تنهارنگین کمانشعلۀ جاریبی رمقمیان کوچهامواج دریاجذر ومدّدرون سینهچشمۀ اشکچو زینبتیمار زهراسُرخابی
نظرات ارسال شده