گرد هم آئی هفتگی
با یاد لبت میل لبو کرده دل من
عمریست به دیدار تو خو کرده دل من
در میکده ی چشم تو گردیده مقیم و
با ذکر ودعا می به سبو کرده دل من
با سوزن مژگان تو و رشته مویت
زخم جگر خویش رفو کرده دل من
با چاه زنخدان تو گفته به همه عمر
هر بغض که پنهان به گلو کرده دل من
رو کرده به محراب دو ابروی تو وقتی
در برکه آئینه وضو کرده دل من
حرفی بزن ، از طفل دلم روی مگردان
این بار که تنها به تو رو کرده دل من
علی اکبر شجعان
برچسب ها دل منیاد لبتمیل لبودیدار توخو کردهمیکدهمقیمذکر ودعاسبوسوزنمژگانزخم جگررفوچاه زنخدانبغضپنهانمحرابدو ابروطفل دلمرو کرده
حبیبی : یک چشم زدن غافل از آن شاه نباشیم
شاید که نگاهی کند آگاه نباشیم
[گل]
خوش آمدید