گرد هم آئی هفتگی
از نگاه تو میشود فهمید که هوای دلت چه توفانی است
سر خود را به شانه ام بگذار شانه هایم برای مهمانی است
از سر شانه های لرزانم می چکد صد ستاره روی زمین
چشم ابر وتو و دل دریا هرسه با هم همیشه بارانی است
درد عشقت به روی شاخه ی دل پیله کرده مثال پروانه
مشکن پیله را وبمان سهم پروانه ها پریشانی است
آسمان دلم شده ابری و هوایش هوای توفان است
او به به پای خود آمده اینجا تا بگوید برای قربانی است
به خدا خانه ام چه تاریک است گر نیایی شبی به دیدارم
عباس :
قرآن بخوان …
قرآن بخوان ! تمام جهان گوش ميشود
غير از تو هر چه هست فراموش ميشود
اي شعله شگفت حقيقت ! چراغ درك
پيش تشعشعات تو خاموش ميشود
محو حراي زمزمه آسمانيات
داود هم به محض تو مدهوش ميشود
قرآن بخوان ـ صراحت جاري ! ـ كه ناي تو
جرعه به جرعه در نفسم نوش ميشود
باغيست سمت روشن انديشههاي بكر
باغي كه از شميم تو گلپوش ميشود
لب باز كن به زمزمه در اين سكوت محض
قرآن بخوان ! تمام جهان گوش ميشود
مصطفي ملك عابدي
درود برشما خوش آمدید