گرد هم آئی هفتگی
ای چو منصورخریده به ره دلدار دار
فارغ ازخود زده ای بر سر ناهنجار جار
گرچه در راه خدا قلب توخون آلود بود
لحظه ای ترک نکردی به ره پیکار کار
روزها شد ز تو بر دشمن خون آشام شام
واز قیام تو شد آن بدگهر خونخوار خوار
از تو بر پا ست دمادم به سر بیداد داد
واز تو جاریست به پای شجر ایثار ثار
می شود در همه جا از تو و آن فریاد یاد
چون نهاده است به دوش ملل استکبار بار
هر که را می نگرم زین الم جانکاه ، آه !
با غمش کرده چنین این فلک سیار یار
لاله بی روی تو دارد به دلش در باغ داغ
بلبل غمزده نالد به دل گلزاز زار
گشته دنیا ز فراقت به من دلتنگ تنگ
و بجز اشک ندارد بَصَر خونبار بار
امت از فرقت جانسوز تو نالد های های
رهبر از ماتم هجران تو گرید زار زار
عالم از شور عزایت شده رستاخیز ، خیز ـ
بر سر سوختگانت ید پرچمدار دار
گفت در سوگ تو «محزونِ » حزین آوای : وای
بر گرفته ست مرا لشکر غم دیوار وار
برچسب ها ماتمهجرانسوگجانسوزفرقترستاخیزخونباردلتنگغمزدهجانکاهاستکباربیدادقیامپیکارمنصوردلدارفارغایثارجاریستگلزار
نظرات ارسال شده