گرد هم آئی هفتگی
اولش یک نخ دونخ سیگار بود
ترس ولرزو وحشتش بسیار بود
باوجودحالت سرگیچه ها
بین من تاغصه ها دیوار بود
¤
غصه ازدیوار هم بالا گرفت
برلبانم دود بعدی پا گرفت
من شدم آلوده ی ماری وبنگ
گوشه گیری در تنم مأوا گرفت
¤
قبل ازآن کار دلم زاری نبود
روی دوشم غصه وباری نبود
من شدم تریاکی وخانه نشین
چاره ی آن غصه ها ماری نبود
¤
هی کشیدم نعشه گشتم روزوشب
غم شرر زد جان من آمد به لب
خلق وخویم شد عوض حالم خراب
هی توهّم ، دائما در حال تب
¤
شیره آمد شیشه آمد غم نرفت
غصه های سابقم یک کم نرفت
من هم اکنون عابری آلوده ام
در تنم غم ماند و این سم هم نرفت
شعر: مهدی صیاد
برچسب ها اعتباددونخسیگاروجودحالتسرگیجهغصهدیواربالا گرفتلبانمآلودهماریبنگگوشه گیرمأوازاریتریاکیخانه نشینکشیدمتوهم
نظرات ارسال شده