گرد هم آئی هفتگی
در آن شبی که تو خونین رسیدی از اروند
به آسمانِ شهادت پریدی از اروندچه دردها که تو آن شب کشیدی از اروند
ز سوز و سردی دی لب گزیدی از اروند
هزار مرتبه مُردم ز درد و غم ها من
دلم به آه و فغان گریه میکند از غم
تمام قامتم از رنجها کمان شد و خم
سرم به سینۀ امواج غصه و ماتم
و رفته طاقتم از کف ز دردها کم کم
به ناامیدی و ماتم اسیرم اینجا من
به زیر نور منوّر و رد ترکش و تیر
وفرش زیر تنت خار بدتر از شمشیر
هنوز بر لب خشک تو نغمۀ تکبیر
به ناله های تو گردیده آسمان دلگیر
به اشک و ناله چه سازم ز سوز و سرما من؟
به روی آب خروشان چگونه قایق ها
در آن حصار سیاهی و آن دقایق ها
گرفته آتش و میسوزد این شقایق ها
چگونه از تو نویسم و آن حقایق ها
تویی به باغ شهادت غریب اینجا من
هزار مرتبه مُردم که سوخت بال و پرت
به روی آب خروشان گلوله برده سرت
نماند از آتش سوزان به روی آب اثرت
چگونه من ببرم سوی خانه این خبرت
و او که یک شبه گردیده زار و تنها من
تو میروی و منم خسته مانده در نیزار
حصار دور و برم تیر و سیم پر از خار
وناله های پر از دردِ زخمیان بسیار
که زیر آتش دشمن می شود تکرار
چگونه طاقت و تاب آوردم خدایا من
دو شب به راه تو ماندم ز آب برگردی
دعا برای تو خواندم ز آب برگردی
چه اشک ها که فشاندم ز آب برگردی
به دل امید نشاندم ز آب برگردی
دوشب برای تو اینجا گرفتم احیا من
به روی دست من افتاده غرق خون "اجرا"
رمق نمانده برایش در این شب سرما
صدای هل هله ای ز سنگر اعدا
نمیکند ز خدا دشمنش کمی پروا
غریب و خسته و جامانده ام دریغا من
به مناسب سالگرد شهدای عملیات کربلای 4
برچسب ها اروند خونینشبی کهآسمان شهادتپریدیارونددرد و غمآه و فغانکمان شدسینه امواجامواج غصهغصه و ماتمنور منورشمشیرآسمان دلگیراشک و نالهآب خروشانحصار سیاهیبال و پرتغرق خون
یا اباصالح ادرکنی :
روز عرفـه روز معـرفـت به امـام زمـان (عج الله)
بالاخره روز عرفه هم آمد...!
عرفه روز پیوند دوباره عبد با معبود است.
عرفه روز نهایت عبودیت در محضر رب است
عرفه روز جامانده های از شب های قدر است.
کسانی که مثل حقیر ، نتوانستند شاید شب های قدر را درک کنند ، چه خوب فرصتی است که حاجی عرفه بشوند.
در اهمیت عرفه همین سخن از رسول اکرم ، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه بس که می فرمایند:
ما مِن یَومٍ أکثَرَ أن یُعتِقَ اللّه ُ فِیهِ عَبدَا مِنَ النّارِ مِن یَومِ عَرَفَةَ ؛
خداوند در هیچ روزى به اندازه روز عرفه ، بندگان را از آتش دوزخ نمى رهاند.
امّا....
عرفه این ها هست و این همه ی عرفه نیست....
رخ داد دیگری هم در این روز اتفاق افتاده است.
عده ای انبانی از نامه به سوی امام زمانشان فرستادند و او را لبیک گفتن،امام سفیرش را فرستاد ، اما...
اما در همین روز عرفه ،نماینده ی خلیفه الله را کشتند، او را یاری نکردند.
واقعا داستان کربلا جای تامل دارد
چرا؟؟؟
چرا؟؟؟
چرا حسین علیه السلام تنها ماند!؟
شاید آنهایی که این عمل را انجام دادند ، بارها و بارها در صحرای عرفات حضور داشتند اما به عرفه نرسیده بودند، عرفه یعنی شناخت ، عرفه یعنی معرفت به خدا به امام زمان خود.
آنها معرفت به امام زمان خود نداشتند و امام زمانشان را نه تنها تنها گذاشتند ، بلکه به مقتل بردند و خانواده ایشان را به اسارت!
اجتناب نا پذیر است ، اگر ماهم به معرفت نرسیم ، هیچ بعید نیست جلوی امام زمانمان قد علم کنیم.
خدایا روز عرفه امسال را طوری برای من رقم برن ، که معرفتم را نسبت به امام زمانم بیشتر کند، تا بتوانم یاری گر آن عزیز باشم و مقدمات ظهور ایشان فراهم شود....
اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ
سـتـایـش خـاص خـدایـى اسـت کـه نـیـسـت بـراى قضا و حکمش جلوگیرى و نه براى عطا و بخششش مانعى
ای امیر عرفه بی تو صفا نیست که نیست
بی تو در آن عرفه عشق و وفا نیست که نیست
ای امیر عرفه یوسف زهرا مهدی
حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست
التماس عای فرج
سلام علیکم
ممنون از حضور و ارسال نظرگاه ارزشمندتان
التماس دعای خیر...
یاحسین(ع)