ما را دنبال کنید

جستجوگر

ورودی انجمن ادبی

عضویتِ سایت و انجمن

آلبومهای نماهنگها

آپلودها

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 394
  • کل نظرات : 363
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 3
  • تعداد اعضا : 444
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 527
  • بازديد ديروز : 400
  • بازديد کننده امروز : 157
  • بازديد کننده ديروز : 134
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل ديروز: 0
  • بازديد هفته : 3,179
  • بازديد ماه : 8,901
  • بازديد سال : 96,365
  • بازديد کلي : 1,460,045
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 13.58.25.75
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

کدهای اختصاصی

گرد هم آئی هفتگی



در رگ حادثه، خون موج زد، آیینه شکست

شعله‌ور شد در و دیوار حرم، سینه شکست

خون مالک به زمین ریخت، خبر سنگین است

بعد مالک، به تن حوصله، سر، سنگین است

اشک آغاز جنون است، تماشا سخت است

دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است

خون ما وجه سلوک است که سالک باقی‌ست

کشته شد مالک اگر، غیرت مالک باقی‌ست

شعله‌ور بود و به ققنوس، توسل می‌کرد

تشنه لب بود و لب آب تحمل می‌کرد

وسط معرکه غوغاست، جنون می‌رقصد

مالک انگار که در برکه خون می‌رقصد

شعله‌ور بود درِ خانه، لگد بر در خورد

داغ، مسمار شد و بر جگر حیدر خورد

شعله‌ور بود خبر، دل به صدا آمده است

خبر ار مصحف امّ الشهدا آمده است

سنگ باران شده قاسم، شده دل، خونین‌تر

این چه زخمی ‌ست که باشد ز عسل شیرین‌تر

وسط معرکه غوغاست... شکسته بالش

آمده مادر سادات به استقبالش

جلوه آیینه طلب شد غزلش کرد خدا

چه بگویم به چه حالی بغلش کرد خدا

چه بگویم به چه حالی یل ما را کشتند

قبله باقی ست فقط قبله نما را کشتند

قبله باقی ست، خدا هست، بگو با صهیون

صد چنین قبله نما هست بگو با صهیون

عاقبت مسح جنون، خون به پر و بال کشید

روضه قاسم ما نیز به گودال کشید

بت بگو، بی سروپا باش، سراپا تبریم

چند سالی ست که ما منتظر این خبریم

کدخدا را برسانید! زمان، مستِ علی ست

مالک افتاد زمین، تیغ، ولی دست علی ست

کدخدا را برسانید که خون ارزان نیست

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست

کدخدا را برسانید که حق تابنده ست

مالک افتاد ولی خشم مقدس زنده ست

زخم شمشیر اگر خورد به شیران... باشد

حاج قاسم یکی از مردم ایران باشد

چله‌ای هست که سردار...  نه بی سر شده‌اند

همه مردم ما مالک اشتر شده‌اند

دل ما سوخت در این روضه خبر سنگین است

باکی از کشته شدن نیست، سعادت این است

مالک افتاد زمین، قیمت حسرت چند است

خوش به حالش که علی از دل او خرسند است

نوبت روضه قاسم شد و جولان دادند

روضه خوان‌ها خبر از سم ستوران دادند

یا علی، اهل حرم دست به دامان تو اند

مالک و قاسم هر عهد، شهیدان تو اند

قنفذ از یک طرف و حرمله از سوی دگر

بازهم در وسط معرکه، آهوی دگر

خبر تازه، سر قافله آوار شده

فاطمه پشت در خانه، گرفتار شده

اشک آغاز جنون است! تماشا سخت است

دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است

سر صبحی دم از آن زلف پریشان زده‌ایم

اول روضه گریزی به شهیدان زده‌ایم

مرگ بر بی کسی و واهمه! بر عشق درود

تشنه جان داد حسین ابن علی بین دو رود

تشنه جان داد نسوزد سر گیسوی حرم

نگران بود حرامی نرود سوی حرم

وای اگر آبروی قوم غدیری می‌رفت

وای اگر دختر ارباب اسیری می‌رفت

روضه خوان گفت شبی خیمه به غارت رفته است

روضه خوان گفت که زینب به اسارت رفته است

خطبه خوان زینب کبراست بگو با صهیون

کربلا آخر دنیاست بگو با صهیون

در عطش چاره همین بود که دریا باشیم

ارباً اربا شده اکبر لیلا باشیم

سامرا تا به حلب جمع پریشانی بود

تیغ خیبر شکنی، ارث سلیمانی بود

سر طوفان شب بی حادثه بر شانه ماست

ابرها مرز ندارند سفر خانه ماست

غرش ماست که از شط مصاف آمده است

صاعقه دور سر ما به طواف آمده است

کدخدا را برسان! جلوه به زخم آکنده ست

خون ما بت‌شکنان، گور بتان را کنده است

زخم و خون آرزوی ماست، بگو با صهیون

زخم ارثیه زهراست بگو با صهیون

صبح صادق زده و ضربت آخر مانده ست

راه باز است اگر سیدعلی فرمانده ست

اشک من حسرت محض است پر از فریادم

کشته شد یار ولی یاد بتول افتادم

گریه کردیم ولی عقده ز دل باز نشد

مگر از پشت در خانه غم آغاز نشد

خواست آن فرصت عهد ازلی را نبرند

فاطمه پشت در آمد که علی را نبرند

کدخدایان نجس سرّ مگو را کشتند

یک نفر یار علی بود که او را کشتند

شعله بر بال و پر روح الامین افتاده

سوره کوثر قرآن به زمین افتاده

آن طرف نعره یک بی سروپا می‌شنوم

این طرف از پس در فضه بیا می‌شنوم

شعله‌ور شد حرم و معجر زهرا هم سوخت

روضه خوان گفت که موی سر زهرا هم سوخت


احمد بابایی


برچسب ها

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

نظرات ارسال شده

گردهم آئی هفتگی

شاعران انجمن

درباره ما

سلام به سایت ادبی شهید رابع استهبان خوش آمدید. محتوای این سایت و انجمن ادبی آن سروده ها و مطلب های ادبی ارسال شده جمعی از فرهیختگان و شاعران گرامی است؛ شماهم به این جمع بپیوندید و مطلب هاو نظرهای ارزشمند خود را برای دیگران وبرای بهینه سازی سایت ارسال کنید. استفاده از اشعار با درج لینک و نام شاعر آزاد است. امام صادق(ع) فرمودند : ما قالَ فینا قائِلُ بَیْتَ شِعْرٍ حَتّی یُؤَ یِّـدَ بِرُوحِ الْقُدُسِ : هیچ شاعر ی در حق ما شعر نگفت مگر اینکه با روح قدسی تایید و یاری شد: وسایل الشیعه ، ج 1 ص 467) مقام‌ معظم رهبري، حضرت آيت‌الله العظمي امام خامنه‌ای فرمودند : «شعر، ثروتی ملی، عظیم و پر ثمر برای کشور است» و «باید با ایجاد این ثروت بزرگ روز به روز آن را افزایش داد و برای نیازهای کشور از آن استفاده ی بهتر و برتر کرد». کاروان شعر در کشور با سرعت، دقت و جهت گیری درست به پیش می رود ؛ با استمرار این حرکت، کشورِ عزیزِ ایران باردیگر هدیه ای ارزشمند به تمدن و فرهنگ جهانی و خصوصاً این منطقه، اهدا خواهد کرد. شعر علاوه بر اینکه ظرفی برای بیان احساس شاعرانه است باید در خدمت ارزشها باشد و شاعر در عمل به وظیفه و مسئولیت خود، این نعمت بزرگ الهی را در خدمت به دین، اخلاق، انقلاب و معرفت افزایی قرار دهد. شعر می تواند به "معرفت دینی و اخلاق مردم" و "حرکت انقلابی ملت" خدمت کند و این کار حتی با یک یا دو بیت شعر انقلابی،‌اخلاقی و معرفتی در یک غزل محقق می شود و تأثیر می گذارد. قالب شعر نمی تواند نسبت به مسائل موجود کشور بی تفاوت باشد یا از آن صرف نظر کند. + خاندان شهید رابع اصطهباناتی : پدر وی «ملاعبدالمحسن» فرزند مرحوم «ملاباقر» فرزند «ملا سراج الدین» بود و پدر و جد پدری اش در جرگه افرادی بودند که در زمان حمله افغانها به اصطهبان، کشته شدند.[۱] تحصیل : وی در ۱۲ سالگی با راهنمایی دایی‌اش به شیراز رفت و هشت سال در مدرسه منصوریه درس خواند. در سال ۱۲۴۶ به تهران رفت و شاگرد استادانی مانند آقا علی حکیم (مدرس)، محمدرضا حکیم قمشه‌ای، میرزا ابوالحسن جلوه، ملاعلی کنی، سید مهدی قزوینی نجفی و مولی محمدتقی هروی بود. در سال ۱۲۵۸ دوباره به شیراز رفت. به علت درگیری با قوام الملک (حاکم وقت فارس) به سامرا تبعید شد و در درس میرزای شیرازی شرکت کرد و از او اجازه اجتهاد گرفت. پس از فوت میرزای شیرازی به نجف رفت و حوزه فلسفی آنجا را پایه‌گذاری کرد. او علوم مختلف از جمله فقه و احکام را با زبان شعر بیان می‌کرد و رساله احکام دین او مشتمل بر هزار بیت شعر بود. در ریاضی و شاخه‌های آن دستی داشت و مقالات مختلفی در این زمینه از او مانده است. در پزشکی بیشتر به پیشگیری و رعایت بهداشت و نظافت محیط توجه داشت و می‌گفت: «من رسماً طبیب نیستم، ولی هزاران تن را به طریق بهداشت معالجه قطعی کرده‌ام.»[۲] علامه امینی او را به جهت آنچه «نبوغ علمی» خوانده «شکافنده هسته علم و پیشتاز میدان دانش» معرفی کرده‌است.[۳] زندگی‌نامه : آیت الله اصطهباناتی در سال ۱۲۵۸ ش با دختر سید محمد حسن لاریجانی ازدواج کرد. همسرش در سال ۱۲۷۹ درگذشت. وی فرزندی به نام شیخ محمد تقی روانشاد ملقب به فیلسوف روانشاد دارد که از مجموع افکار و اندیشه‌های پدرش بخشی به همت وی با عنوان «شمه‌ای از آثار شهید رابع» تهیه و منتشر شده است. سرانجام وی در دفاع از مشروطه و رهبری قیام مردم شیراز در سال ۱۳۲۶ برابر با ۱۷ اسفند ۱۲۸۶ شهید شد و در باغ غزل حافظیه به خاک سپرده شد. آثار : احکام الدین[۴] رساله حدوث عالم[۵] مجمع المسائل[۶] رساله شمس التصاریف رساله جوابیه شاگردان : محمدجعفر آل کاشف‌الغطاء، محمدحسین غروی اصفهانی، محمدحسین کاشف‌الغطاء، هبةالدین شهرستانی، میرزا عبدالحسین ذوالریاستین، سید محمدحسن نجفی قوچانی (آقا نجفی قوچانی)، علی‌اکبر حکمی یزدی قمی، غلامرضا یزدی، سید ابراهیم حسینی اصطهباناتی (میرزا آقای شیرازی)، زین‌العابدین اسدالله مهربانی سرابی، آقا نجفی قوچانی، غلامرضا فقیه خراسانی. ----------------------------------------- پانویس : شهید رابع، آیت‌الله محمدباقر اصطهباناتی عالم مشروعه خواه، نویسنده : محمد جواد اسلامی، با تلخیص، ص۲۵–۲۷. شهید رابع، ص ۴۰ و ۴۱. شهیدان راه فضیلت، ص ۵۱۲. رساله‌ای منظوم در احکام و فرایض که هزار بیت است. در موضوع جهان هستی، حکمت و فلسفه. رساله عملیه و دربردارنده فتواهای او. منابع شبکه اطلاع‌رسانی اجتهاد جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج۷، نشر معروف، قم: ۱۳۷۸.

نظرسنجی

این سایت از دیدگاه شما...؟