گرد هم آئی هفتگی
کنگره عرش برین
شب ما سوته دلان را سحرى داد خدا
تیر جانسوز دعا را اثرى داد خدا
هم ثمر داده و هم برگ و برى داد خدا
صدف بحر ولا را گهرى داد خدا
صادق آل نبى را پسرى داد خدا
که به ما ناجى نیکو سیرى داد خدا
به بشر رهبر فریادگرى داد خدا
مژده ى آیت فتح و ظفرى داد خدا
امشب از شوق و شعف بال و پرى داد خدا
به من بى هنر امشب هنرى داد خدا
ادامه مطلب
مژده ی کم شدن فاصله ها آمده است
باز از عرش خداوند ندا آمده است
بندگان ماه خدا، ماه خدا آمده است
من که پابند هوس ها و گناهم چه کنم؟
نفسِ سوخته ای در تهِ چاهم چه کنم؟
خبر آمد که کریم آمد و در واشده است
سفره پرداز قدیم آمد و در وا شده است
اسم رحمان و رحیم آمد و در وا شده است
درد عصیان مرا خویش مداوا شده است
آی مردم به خدا ربِّ رحیمی داریم
سجده آرید، خداوند کریمی داریم
ای که بخشنده ی هر جرم و گناهی، العفو
به پشیمان شدگان نیز پناهی، العفو
من پشیمان شده ام؛ نیم نگاهی، العفو
یا الهیّ و الهیّ و الهی العفو
سائلی را به سر سفره ی خود راه بده
من گدای توأم ای حضرت الله- بده!-
یارب این سوخته دل را که محک لازم نیست
بچه ای را که کتک خورده، فلک لازم نیست
گرد خوان تو فقیرم من و شک لازم نیست
تا سر سفره حسین است نمک لازم نیست
به لبم خورد کمی آب، مرا بخشیدند
ای فدای لب ارباب، مرا بخشیدند
امیر عظیمی
ادامه مطلب