گرد هم آئی هفتگی
از سـفـر می آئی و رنـج سـفــر می آوری
بـهـر ديـدار بـرادر چـشــم تـر می آوری
جز حسينت هيچكس باور نمی كرد اينچنين
كـه دَمار از روزگــار خصــم در می آوری
هيچكس باور نمی كرد اينكه با داغ حسين
لحظه ای عُمر اسارت را بـه سـر می آوری
يا بـه هـرجا با غريو خطبـه ی خورشيدی ات
از بــرای خـرمن ظــالـم شَـــرر می آوری
اربعيـنی داغ هجــران را تحمُــل كرده ای
اينك از ره می رسی ، خونِ جگر می آوری
سر بـه روی شـانـه ی خـاك برادر می نهی
مثـل نِی از پَــرده ی دل نـالـه بر می آوری
اشك می ريزی ، فغان سر می دهی با سوز و آه
تـا كـه ظلـم ظالمـان را در نظــر می آوری
در كـنـار علقـمـه هنگـامه بـر پــا می كني
بـرلب آب روان اشــك بـَصَــر می آوری
خـوش روايت می كنی سـوز دل ام البنین
تا كـه ناله زينب از سـوز جگــر می آوری
بـر مـزار لا له هـــای پـرپـر دشـت بــلا
بلبــلانِ خستـه ی بشكسـتـه پَـــر می آوری
انـقــلابی تازه بر پـا می كنی در سيـنـه ها
نــام ليـــلا را سـر قـبـر پسـر می آوری
بی رقيه می رسی از راه و بـا اندوه و درد
كـودكـان را بَهـــرِ ديــدار پــدر می آوری
ای سفيـر انقلاب سـرخ عاشـورا ، ز شـام
می رسی وَ ز طفـل بی بـابـا خبـر می آوری
اسیری,
داغ هفتاد و دو گل در سيـنه داری وَ ز سفر
بــا سپــاه صبـر پيـغـام ظَـفَـــر می آوری
گرچه ای بانو اسيـری رفته ای ؛ اما ز شـام
با جهـاد خويش گلبــانگ سحـر می آوری
از سفـر می آئی و شمشيـر سـرخ انتقـام
از بـرای حـجـت ثـانی عَـشَـــر می آوری
علی اکبر شجعان
محزون اصطهباناتی.
کانال رسمی اشعار علی اکبر شجعان.
تلگرام
https://telegram.me/mahzoon_shajaan
سروش:
https://sapp.ir/shajaan_mahzoon
ایتا:
https://eitaa.com/shajaan_mahzoon
ادامه مطلب
@shahidrabe
لبیک یاحسین / لبیک یاحسین
مـا بـا مُستکبِرین سـازش نمی کنـیم
بـا دشمـنان دین سـازش نمی کنـیم
لبـیکَ یاحسـین ، لبـیکَ یاحسـین
==================
هرگز نمی کشیم دست از امام خویش
خالی نمی کنـیم پشت نظـام خویش
یک لحظه نشکنیم عهد و مرام خویش
برعهد خود کنیم با خون وفا ،حسین!
لبـیکَ یاحسـین ، لبـیکَ یاحسـین
مـا بـا یـزیـدیـان بیـعت نمی کنـیم
از مَکـر دشمنـان غفلت نمی کنــیم
هـرگـز پـذیـرشِ ذِلّـت نمی کنــیم
زیرا گرفته ایم درس از شمـا حسـین
لبـیکَ یاحسـین ، لبـیکَ یاحسـین
در زیـر بـار ظـلم هـرگـز نمی رویـم
همـرنگ کـوفیـان هرگز نمی شـویم
فـریـاد سـرخ تـو همـواره بشـنویـم
از نـای زخمـی ات در نیـنوا حسـین
لبـیکَ یاحسـین ، لبـیکَ یاحسـین
مـا از یـزیـدیـان پـروا نمی کنـیم
بـر روی دشمـنـان دَر وا نمـی کنیم
مـا صلـح بـا ستـم امضـا نمی کنیم
ایـن را گـرفتـه ایم از تـو فَرا حسـین
لبـیکَ یاحسـین ، لبـیکَ یاحسـین
وقتی کـه می رود دیـن در مُخـاطِره
مَعـنــا نمـی دهــد میـزِ مُـذاکـره
حتـی اگــر کنـند مـا را مُـحـاصِــره
از تـو نمی شـویم یکـدم جدا حسین
لبـیکَ یاحسـین ، لبـیکَ یاحسـین
دارد مَـرامِ مـا ریـشـه بــه کـربـــلا
یعـنی نمی کنـیم دامـان حـق رهــا
از تـن اگـر شـود سـرهـای مـا جـدا
سـازش نمی کنـیم بـا اشقـیا حسین
لبـیکَ یاحسـین ، لبـیکَ یاحسـین
مـا پیـش ظـالمـان زانـو نمی زنیــم
در کــوی عـافیـت اردو نمـی زنیـم
مـا رو بـه دشمن بَـدخـو نمـی زنیـم
از بس که دیده ایم از او جفـا،حسین
لبـیکَ یاحسـین ، لبـیکَ یاحسـین
مـا زیـر بـار ظلـم قد خـم نمی کنیم
از شَـأن و شوکتِ خـود کـم نمی کنیم
سازش نکـرد ه ای ما هـم نمی کنـیم
با دشمـنان دیـن ، بـا کدخدا حسین
لبـیکَ یاحسـین ، لبـیکَ یاحسـین
علی اکبر شجعان ـ استهبان
ادامه مطلب