گرد هم آئی هفتگی
طوفان شد وباد تارو پودم رابرد
امواج شبی بود و نبودم رابرد
باباد شکست زورق کوچک دل
گرداب سراسر وجودم رابرد
#
باد آمد و بر زلف تو صد تاب افتاد
الماس تر از چشمه ی مهتاب افتاد
ازکوچه ی آسمان فرود آمد ماه
عکسش چه غریبانه به مرداب افتاد
بادآمد و آتش به نیستان انداخت
طوفان شدو شعله درگستان انداخت
خاکستر داغ داغ بر باغ نشست
محمدضیایی پور استهبان
ادامه مطلب